فرخییزدی

#فرخی_یزدی

هرجاسخن ازجلوه ی
آن ماه پری بود

کارِ من سودازده
دیوانه گری بود

پروازبه مرغان چمن
خوش که درین دام

فریاد من از حسرت
بی بال و پری بود
دیدگاه ها (۱۷)

تنهاییمهمان دعای چشم زخمسنجاق شده به پیراهنم بودکهمادرمتاکی...

#مردی_از_جنس_فرهاد1..با دو حبه قندمی توان شیرین شدکو مرد کوه...

آنکه در زلف پریشانش دل ما جمع بود جمع ما را هم چو زلف خ...

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی‌استتنها سر مویی ز سر موی تو د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط