نفرتی که تبدیل به عشق شد
نفرتی که تبدیل به عشق شد
P21
چسبوندم به لبه استخر رو لبام رو اسیر لباش کرد
(ویو کوک)
آنقدر بهم نزدیک شده بود که دیگه طاقت نیاوردم
این بار اون بود که بهم نزدیک میشد
صفت گرفتمش و بردمش به لبه استخر لبام رو چسبوندم به لباش و مک های آرومی زدم سعی داشت ازم جدا بشه ولی محکم گرفتمش
همینطور میبوسیدمش دستم رو از گردنش به سمت بند مایوش بردم بند مایوش رو از دستش در اوردم
دستش رو گذاشت روی سینم و هل ریزی بهم داد
لبام رو جدا کردم تا نفس بگیره به ثانیه نکشید که دوباره لبام رو گذاشتم رو لباش
بند دیگش رو هم در آوردم از لبش جدا شدم و از گردنش شروع کردم به کیس مارک گذاشتن همینطوری میرفتم پایین تر که دیدم ا.ت داره میلرزه و خودش رو توی بغلم جا میکنه انگار از چیزی فرار میکرد دیدم داره به اون طرف استخر اشاره میکنه برگشتم و دیدم که.......
P21
چسبوندم به لبه استخر رو لبام رو اسیر لباش کرد
(ویو کوک)
آنقدر بهم نزدیک شده بود که دیگه طاقت نیاوردم
این بار اون بود که بهم نزدیک میشد
صفت گرفتمش و بردمش به لبه استخر لبام رو چسبوندم به لباش و مک های آرومی زدم سعی داشت ازم جدا بشه ولی محکم گرفتمش
همینطور میبوسیدمش دستم رو از گردنش به سمت بند مایوش بردم بند مایوش رو از دستش در اوردم
دستش رو گذاشت روی سینم و هل ریزی بهم داد
لبام رو جدا کردم تا نفس بگیره به ثانیه نکشید که دوباره لبام رو گذاشتم رو لباش
بند دیگش رو هم در آوردم از لبش جدا شدم و از گردنش شروع کردم به کیس مارک گذاشتن همینطوری میرفتم پایین تر که دیدم ا.ت داره میلرزه و خودش رو توی بغلم جا میکنه انگار از چیزی فرار میکرد دیدم داره به اون طرف استخر اشاره میکنه برگشتم و دیدم که.......
۱۰.۰k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.