"عشق یک طرفه" (pt⁸)
#پارت8
هیانگ=ات؟{دست تکون دادن}
بدو بدو اومد سمتم
هیانگ=سلام
هنوزم داشتم دورو بره حیاطه دانشگاهو میگشتم
هیانگ=دنباله کی ای؟
ات=داداشمو ندیدی؟
هیانگ=تهیونگ؟
ات=هوم
هیانگ=با مینهو تو کتاب خونس
ات=مطمعنی؟
هیانگ=اره هنوزم هست
ات=اوکی بیا بریم
بدو بدو رفتیم سمت سالن طرفه کتابخونه
از تو شیشه معلوم میشد ک تو کتابخونه چخبره
هیانگ=بیا ببین بت گفتم تو کتابخونس
ات=هوفف
ات=کوک چی؟اون کجاس؟
هیانگ=دختر چت شده؟اتفاقی افتاده؟نرکال نیستی
ات=نپرس هیانگ اصن هیچی اوکی نیس
هیانگ=بیا بریم کلاس بعد بگو
...
هیانگ=بگو چیشده؟
یونجین=هی ات! از استاد پارک چخبر؟{چشمک}
ات=هَ؟
هیانگ=استاد پارک چی؟
ات=عاها هیچی توضیحش طولانیه
یونجین=بگو ببینم چند وقته باهم قرار میزارین؟تهیونگ میدونه؟کوک چی؟
ات=چی واسه خودت میگی؟میگم توضیح داره
یونجین=همه بچه ها امروز حرفشون فقط درباره توعو استاده جدیده چیشده؟
ات=هوف دیروز بعده اینکه کلاس تموم شد تهیونگ کشوندتم طرفه حیاط داشتیم حرف میزدیم...
یونجین=پرام ینی استاد پارک پسر داییته{تعجب}
ات=اوهوم
هیانگ=نصفه مدرسه روش کراشن وایی ات عجب شانسی
ات=چی میگی اون فقط پسر داییمه(با حالته خنده)
هیانگ=ولی خیلی کراشه
یونجین اروم زد به باروم
یونجین=هی ات باید مخشو بزنی
ات=عمرن مگه بیکارم
هیانگ=اااااات لطفن
ات=نمیخوام شما روش کراشین خودتون مخشو برنین
را به من میگین
هیانگ=خب...{خنده شیطانی}
ات=چی؟نه اصلن
هیانگ=لطفن خواهش میکنم
ات=نمیتونم چجوری اخه باهات جورش کنم نه اصلن غیره قابله درکه
یونجین=هعی منم که کاپ دارم{جکسون}
ات=واقعا که کجاش جذابه کن که اصلن تحت تاثیرش قرار نگرفتم
هیانگ=هِفف
_استاد داره میاد همه برین سره جاهاتون
ات=شنیدی چی گفت یونجین؟برو دیگه
یونجین=باشههه
جیمین وارد کلاس شد
_برپا
هیانگ={ذوقققققققق}
با بازوم زدم بهش که بی صدا شد
همون اول که وارد کلاس شد چشمشو داد به من!
_برجا
نشستم اما هیانگ هنوز وایستاده بود کشوندمش پایین که نشست
هیانگ=ات؟{دست تکون دادن}
بدو بدو اومد سمتم
هیانگ=سلام
هنوزم داشتم دورو بره حیاطه دانشگاهو میگشتم
هیانگ=دنباله کی ای؟
ات=داداشمو ندیدی؟
هیانگ=تهیونگ؟
ات=هوم
هیانگ=با مینهو تو کتاب خونس
ات=مطمعنی؟
هیانگ=اره هنوزم هست
ات=اوکی بیا بریم
بدو بدو رفتیم سمت سالن طرفه کتابخونه
از تو شیشه معلوم میشد ک تو کتابخونه چخبره
هیانگ=بیا ببین بت گفتم تو کتابخونس
ات=هوفف
ات=کوک چی؟اون کجاس؟
هیانگ=دختر چت شده؟اتفاقی افتاده؟نرکال نیستی
ات=نپرس هیانگ اصن هیچی اوکی نیس
هیانگ=بیا بریم کلاس بعد بگو
...
هیانگ=بگو چیشده؟
یونجین=هی ات! از استاد پارک چخبر؟{چشمک}
ات=هَ؟
هیانگ=استاد پارک چی؟
ات=عاها هیچی توضیحش طولانیه
یونجین=بگو ببینم چند وقته باهم قرار میزارین؟تهیونگ میدونه؟کوک چی؟
ات=چی واسه خودت میگی؟میگم توضیح داره
یونجین=همه بچه ها امروز حرفشون فقط درباره توعو استاده جدیده چیشده؟
ات=هوف دیروز بعده اینکه کلاس تموم شد تهیونگ کشوندتم طرفه حیاط داشتیم حرف میزدیم...
یونجین=پرام ینی استاد پارک پسر داییته{تعجب}
ات=اوهوم
هیانگ=نصفه مدرسه روش کراشن وایی ات عجب شانسی
ات=چی میگی اون فقط پسر داییمه(با حالته خنده)
هیانگ=ولی خیلی کراشه
یونجین اروم زد به باروم
یونجین=هی ات باید مخشو بزنی
ات=عمرن مگه بیکارم
هیانگ=اااااات لطفن
ات=نمیخوام شما روش کراشین خودتون مخشو برنین
را به من میگین
هیانگ=خب...{خنده شیطانی}
ات=چی؟نه اصلن
هیانگ=لطفن خواهش میکنم
ات=نمیتونم چجوری اخه باهات جورش کنم نه اصلن غیره قابله درکه
یونجین=هعی منم که کاپ دارم{جکسون}
ات=واقعا که کجاش جذابه کن که اصلن تحت تاثیرش قرار نگرفتم
هیانگ=هِفف
_استاد داره میاد همه برین سره جاهاتون
ات=شنیدی چی گفت یونجین؟برو دیگه
یونجین=باشههه
جیمین وارد کلاس شد
_برپا
هیانگ={ذوقققققققق}
با بازوم زدم بهش که بی صدا شد
همون اول که وارد کلاس شد چشمشو داد به من!
_برجا
نشستم اما هیانگ هنوز وایستاده بود کشوندمش پایین که نشست
۴۰.۶k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.