گفتم که مژده بخش دل خرم است این

گفتم که مژده بخش دل خرم است این
مست از درم درآمد و دیدم غم است این

گر چشم باغ گریه ی تاریک من ندید
ای گل ز بی ستارگی شبنم است این

پروانه بال و پر زد و در دام خویش خفت
پایان شام پیله ی ابریشم است این

باز این چه ابر بود که ما را فرو گرفت
تنها نه من ، گرفتگی عالم است این

ای دست برده در دل و دینم چه می کنی
جانم بسوختی و هنوزت کم است این

آه از غمت که زخمه ی بیراه می زنی
ای چنگی زمانه چه زیر و بم است این

یک دم نگاه کن که چه بر باد می دهی
چندین هزار امید بنی آدم است این

گفتی که شعر سایه دگر رنگ غم گرفت
آری سیاه جامه ی صد ماتم است این



#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۰)

با لب و خال و خط و زلف و رخ و پیشانیشده ای مقصد صد جاذبه ی ا...

بـــاز کن در را برایت شعــــر ناب آورده ام یک غزل شیرین تر ا...

مثل تو ، زیر سایهء دیوار بنشینمچشم انتظار وُ پیر ِ اندوهبار ...

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کندبا رنگ‌های تازه مرا آشنا کندپای...

💠دل نبستن به ظواهر دنیا🔘حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند:🔰یا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط