[ 🪩 the pearl ]
[ 🪩 the pearl ]
ا/ت ویو
برگشتم خونه و رفتم که استراحت کنم ..........
آمیتیس ویو
ا/ت خیلی مواظبمه ولی من نگرانش میشم به خاطر من خودشو تو خطر میندازه
برگشتم خونه و لباسمو عوض کردم و رفتم پیش بابا
_خسته نباشی عزیزم
○مرسی بابا توهم همینطور
_میخوای شام از بیرون سفارش بدم ؟
○آاااااااارررررههههههه
•~• _
ا/ت ویو
با صدای الاغ گونه ی برادرم سوهو بیدار شدم
+ای توف تو روحت چی میخوایی
□ زهر مار بیا پایین کارت داریم
....................
رفتم پایین و دیدم پدر،مادر و سوهو ی الاغ همه اونجا منتظرم بودن
+چیزی شده ؟
(علامت مادر ÷)
÷ نه دخترم فقط میخواستم بگم منو سوهو باید یه یه هفته ای برایدانشگاهش بریم کانادا
+پس من چی ؟
□میخواستیم بگیم میتونی یه هفته رو پیش آمیتیس بمونی ؟
+نمیدونم شاید ، باید بهش بگم
با آمیتیس صحبت کردم و اون قبول کرد که به هفته برم خونشون .....من تا حالا پدرشو ندیدم چون خیلی ازش خجالت میکشم..........
خوب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه 🤎
ا/ت ویو
برگشتم خونه و رفتم که استراحت کنم ..........
آمیتیس ویو
ا/ت خیلی مواظبمه ولی من نگرانش میشم به خاطر من خودشو تو خطر میندازه
برگشتم خونه و لباسمو عوض کردم و رفتم پیش بابا
_خسته نباشی عزیزم
○مرسی بابا توهم همینطور
_میخوای شام از بیرون سفارش بدم ؟
○آاااااااارررررههههههه
•~• _
ا/ت ویو
با صدای الاغ گونه ی برادرم سوهو بیدار شدم
+ای توف تو روحت چی میخوایی
□ زهر مار بیا پایین کارت داریم
....................
رفتم پایین و دیدم پدر،مادر و سوهو ی الاغ همه اونجا منتظرم بودن
+چیزی شده ؟
(علامت مادر ÷)
÷ نه دخترم فقط میخواستم بگم منو سوهو باید یه یه هفته ای برایدانشگاهش بریم کانادا
+پس من چی ؟
□میخواستیم بگیم میتونی یه هفته رو پیش آمیتیس بمونی ؟
+نمیدونم شاید ، باید بهش بگم
با آمیتیس صحبت کردم و اون قبول کرد که به هفته برم خونشون .....من تا حالا پدرشو ندیدم چون خیلی ازش خجالت میکشم..........
خوب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه 🤎
۳.۸k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳