[the pearl]
[the pearl]
ا/ت ویو
صبح روز بعد من وسایلمو جمع کردم و منتظر موندم تا اون سوهو ی پرنسس آماده شه تا منو ببره دم خونه آمیتیس اینا
×من اومدم
+زحمت کشیدی 🙄
منو رسوند و گفت
×چقدر خوبه یه هفته نمیبینمت
+ای کاش دیگه بر نگردی
×حتمممااااا
+گمشو دیگه
رفتم در زدم که یهو یه پسر جوون درو باز کرد .....
عجیبه آمیتیس نگفت که یه برادر داره
+ببخشید شما ؟
_من باید این سوالو بپرسم
+جواب منو بده
_من پدر آمیتیسم
ووووواااااتتتتت ؟ مگه میشه غیر ممکنه یه نفر انقدر جوون بمونه
تعظیم کردم و
+م.من معذرت میخوام فکر کردم شما برادر آمیتیسین
_و توهم باید ا/ت باشی دوستش
+بله (خجالت)
_بیا تو
+ممنون
جیمین ویو
بر خلاف چیزی که ازش تصور داشتم دختر ضریف قشنگی بود درست مثل یه مروارید
چی ؟ نه جیمین خودتو کنترل کن تو یه مرد سن بالا بایه دختری
○ ا/ت اومدی ؟
+سسسلللاااامممم
همدیگرو بغل کردن
_خوب ا/ت دخترم میتونی تو اتاق مهمون باشی
+مرسی
○بیا بریم اتاقمو نشونت بدم
بچها رفتن بلا و منم باید ناهار درست میکردم
ا/ت ویو
+ااووو اتاقت چه تم قشنگی داره
○مرسی بابام انتخاب کرده
+پس بابات خیلی خوش سلیقس ها ؟
○آره ولی قبل فوت مادر خیلی سرحال و احل هنر بود
+باشه باشه ولی الان گریه نکن به حال بچسب
○باش
بعد از اون پدرش اومد تا اتاق مهمون رو نشونم بده
خیلی خوشگل بود طراحی ساده با رنگ سبز نعنایی
+وای آقای پارک اینجا خیلی خوبه
_این اتاق رو همسرم قبل مرگش طراخی کرده بود
+من واقعا متاسفم
چیزی نگفت و رفت ته دلم واسشون خیلی ناراحت بودم یعنی قیافم اینو نشون نمیداد ؟.........
ا/ت ویو
صبح روز بعد من وسایلمو جمع کردم و منتظر موندم تا اون سوهو ی پرنسس آماده شه تا منو ببره دم خونه آمیتیس اینا
×من اومدم
+زحمت کشیدی 🙄
منو رسوند و گفت
×چقدر خوبه یه هفته نمیبینمت
+ای کاش دیگه بر نگردی
×حتمممااااا
+گمشو دیگه
رفتم در زدم که یهو یه پسر جوون درو باز کرد .....
عجیبه آمیتیس نگفت که یه برادر داره
+ببخشید شما ؟
_من باید این سوالو بپرسم
+جواب منو بده
_من پدر آمیتیسم
ووووواااااتتتتت ؟ مگه میشه غیر ممکنه یه نفر انقدر جوون بمونه
تعظیم کردم و
+م.من معذرت میخوام فکر کردم شما برادر آمیتیسین
_و توهم باید ا/ت باشی دوستش
+بله (خجالت)
_بیا تو
+ممنون
جیمین ویو
بر خلاف چیزی که ازش تصور داشتم دختر ضریف قشنگی بود درست مثل یه مروارید
چی ؟ نه جیمین خودتو کنترل کن تو یه مرد سن بالا بایه دختری
○ ا/ت اومدی ؟
+سسسلللاااامممم
همدیگرو بغل کردن
_خوب ا/ت دخترم میتونی تو اتاق مهمون باشی
+مرسی
○بیا بریم اتاقمو نشونت بدم
بچها رفتن بلا و منم باید ناهار درست میکردم
ا/ت ویو
+ااووو اتاقت چه تم قشنگی داره
○مرسی بابام انتخاب کرده
+پس بابات خیلی خوش سلیقس ها ؟
○آره ولی قبل فوت مادر خیلی سرحال و احل هنر بود
+باشه باشه ولی الان گریه نکن به حال بچسب
○باش
بعد از اون پدرش اومد تا اتاق مهمون رو نشونم بده
خیلی خوشگل بود طراحی ساده با رنگ سبز نعنایی
+وای آقای پارک اینجا خیلی خوبه
_این اتاق رو همسرم قبل مرگش طراخی کرده بود
+من واقعا متاسفم
چیزی نگفت و رفت ته دلم واسشون خیلی ناراحت بودم یعنی قیافم اینو نشون نمیداد ؟.........
۱.۹k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.