ادامه داستان

ادامه داستان

p25

نامجون: بیاین بریم

یونا: باشه بریم

داخل ماشین

یونا ویو

من جلو نشسته بودم و کوک رانندگی میکردی
که یهو متوجه شدم دستشو گذاشت روی پاهام

یونا: چیکار میکنی

کوک: آخه دلم خواست

یونا: چرا دلت خواست

کوک: چون پاهات خیلی نرمه

رسیدن

یونا ویو

رسیدیم و رفتیم داخل خیلی صدای آهنگ بلند بود کوک میخواست بشینه که اشتباهی روی پاهاش افتادم

یونا: ببخشید

کوک: اشکالی نداره همینجا بشین

یونا: چی

کوک: گفتم همینجا بشین

یونا: باشه

۱۰ دقیقه بعد

کوک ویو
کم کم داشت خیلی گرمم میشد آخه یونا مشکل داری که انقدر هات و سکسی و جذابی اه آدم دلش میخواد

یونا: حالت خوبه

کوک: خوبم


اگه کامنت بزارین احتمال اینکه پارت بعدی رو بزارم بیشتر میشه ❤🫰🏻💖

خوشحال میشم حمایت کنین 💖🫰🏻❤

❤I love you ❤
دیدگاه ها (۱)

ادامه داستان p26یونا: کوک مطمئنی حالت خوبه کوک: بهت نیاز دار...

ادامه داستان p 27داخل خونه یونا: فیلیکس از دهنت خون میاد بیا...

ادامه داستان p24یونا: درباره ی چی حرف میزنین کوک: هیچی یونا:...

ادامه داستان p۲۳کوک: این دفعه من اول میرم حموم یونا: باشه ۴۰...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟖عشق مافیا چند روز بعد ویو یونا میدونم دارم به جونگ کوک...

(ویو فردا صبح)(ویو کوک)با حس حیزی روی صورتم بیدار شدم بعد دی...

the other side of the world

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط