فردا صبح ا.ت ویو
فردا صبح ا.ت ویو
از خواب نازنینم بیدار شدم رفتم پایین که الی نبود رفتم تو اتاقش داشت قربون صدقه یکی میرفت و همین جوری برا خودش حرف میزد
ا.ت: اهم
الی: ها عه بیدار شدی
ا.ت: قربون صدقه کی میرفتی
الی: ه هیچکس
ا.ت: تو گفتی و من باور کردم بیا صبحونه بخور
رفتم سر میز صبحونه چند روزی میشه موقعی که کوک میاد نزدیکم قلبم تند میزنه یا دست و پام گم میکنم
جونگ کوک:سلام بلد نیستی
ات: چی با منی اها صبح بخیر ( خنده)
جونگ کوک: ............
ا.ت: راستی تهیونگ الی داره قربون صدقه یکی میره فک کنم قربون صدقه تو میره( خنده)
الی: عه دروغ نگوووووووووووو اصلا خودت چی که کوک رو میبینی دست و پات و گم میکنی
ا.ت: م من نه بابا منو عاشقی
تهیونگ: راست ا.ت
ا.ت: اصلا من یه گوهی خوردم یه چیزی گفتم بسه آخه من و عاشقی نه بابا
جونگ کوک: بسه بجا این حرفا بشینین صبحونتونو کوفت کنین
ا.ت: بشینین کوفت کنین دیگه
از خواب نازنینم بیدار شدم رفتم پایین که الی نبود رفتم تو اتاقش داشت قربون صدقه یکی میرفت و همین جوری برا خودش حرف میزد
ا.ت: اهم
الی: ها عه بیدار شدی
ا.ت: قربون صدقه کی میرفتی
الی: ه هیچکس
ا.ت: تو گفتی و من باور کردم بیا صبحونه بخور
رفتم سر میز صبحونه چند روزی میشه موقعی که کوک میاد نزدیکم قلبم تند میزنه یا دست و پام گم میکنم
جونگ کوک:سلام بلد نیستی
ات: چی با منی اها صبح بخیر ( خنده)
جونگ کوک: ............
ا.ت: راستی تهیونگ الی داره قربون صدقه یکی میره فک کنم قربون صدقه تو میره( خنده)
الی: عه دروغ نگوووووووووووو اصلا خودت چی که کوک رو میبینی دست و پات و گم میکنی
ا.ت: م من نه بابا منو عاشقی
تهیونگ: راست ا.ت
ا.ت: اصلا من یه گوهی خوردم یه چیزی گفتم بسه آخه من و عاشقی نه بابا
جونگ کوک: بسه بجا این حرفا بشینین صبحونتونو کوفت کنین
ا.ت: بشینین کوفت کنین دیگه
۸.۰k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.