ازدواج سوری ادامه ی پارت 7
ازدواج سوری ادامه ی پارت 7
ـ ایگووو
ته ـ سارانگههه
ـ دُم دو سارانگهه
یهوخورده باهم حرف های عشقولانه زدیم بهد جفتمون خوابیدیم
"فردا صبح"
ویو تهیونگ با نور افتاب چشمامووباز کردم دیدم ات افتاده روم تو خواب نازه یه خورده موهاشو نوازش کردم که نیانگ محکم درو باز کرد نمیددونم چیشد که ات رو پرت کردم اونور
نیانگ ـ صبح شده نمیخواین پاشین؟*با صدای بلند*
ـ نیانگ، عشق بابا چشیده؟
نیانگ ـ دیرم شده و نه صبحونه خوردم و هیچوکدومتون هم پا نمیشین منو ببرین مردسه(مدرسه رو سر شوخی اشتباه نوشتم)
ـ الان گفتی مردسه؟
نیانگ ـ نه گفتم مدرسه
ات ـ چه خبرتونه پدر دختری؟*با صدای خابالو *
قیافش خنده دار بود منو نیانگ زدیم زیر خنده
ویو ات
دیدم یهو تهیونگ و نیانگ زدن زیر خنده
ـ یااااا چتونه؟
نیانگ ـ اوما خودتو تو اینه نگا کن
خودمو تو اینه نگاه کردم دیدم کل موهام رو هواس
سریع خودمو درس کردم
ـ ایگووو
ته ـ سارانگههه
ـ دُم دو سارانگهه
یهوخورده باهم حرف های عشقولانه زدیم بهد جفتمون خوابیدیم
"فردا صبح"
ویو تهیونگ با نور افتاب چشمامووباز کردم دیدم ات افتاده روم تو خواب نازه یه خورده موهاشو نوازش کردم که نیانگ محکم درو باز کرد نمیددونم چیشد که ات رو پرت کردم اونور
نیانگ ـ صبح شده نمیخواین پاشین؟*با صدای بلند*
ـ نیانگ، عشق بابا چشیده؟
نیانگ ـ دیرم شده و نه صبحونه خوردم و هیچوکدومتون هم پا نمیشین منو ببرین مردسه(مدرسه رو سر شوخی اشتباه نوشتم)
ـ الان گفتی مردسه؟
نیانگ ـ نه گفتم مدرسه
ات ـ چه خبرتونه پدر دختری؟*با صدای خابالو *
قیافش خنده دار بود منو نیانگ زدیم زیر خنده
ویو ات
دیدم یهو تهیونگ و نیانگ زدن زیر خنده
ـ یااااا چتونه؟
نیانگ ـ اوما خودتو تو اینه نگا کن
خودمو تو اینه نگاه کردم دیدم کل موهام رو هواس
سریع خودمو درس کردم
۸.۱k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.