پارت۶۱
پارت۶۱
تهیونگ:سلام عشقم
یوری:سلام قربونت برم صبحت بخیر
تهیونگ:کی بیدار شدی
یوری:یه دوساعتی هست بیا صبحانتو بخور
تهیونگ:اهوم باش راستی با کی حرف میزدی
یوری:با مامانم میگفت مین سو از وقتی که برگشتیم بغ کرده یه جا که من نمیخواستم برگردم یکم با مین سو حرف زدم به اون یکی خالم گفتم که مین سو رو ببره بیرون و باهم دیگه بگردن حالا بعدن هم زنگ میزنم ببینم چیکار کردن
تهیونگ:مین سو خیلی مهربون و دوست داشتنیه
یوری:تو بچگیش و ندیدی من اولین نفر از بچه ها بودم که وقتی به دنیا اومد بغلش کردم اونموقع خیلی ریزه میزه بود بعد دیگهکم کم بزرگ شد تپل شد الانم که دیگه خیلی نانازی شده
تهیونگ:تو تا ۲سالگی مین سو ایران بودی اره
یوری:اهوم بعدش دیگه اومدم اینجا و تا ۹سال ندیدمش من خیلی دوسش دارم
تهیونگ:اهومکاملا معلومه
یوری:خب دیگه غذاتو بخور بعدمباید آماده بشیم که بریم
تهیونگ:عه راست میگی اصن یادم رفت
یوری*خنده*
تهیونگ:میگم
یوری:جانم
تهیونگ:گروه شما سال دیگه دیسبند میشه درسته
یوری:اره درسته
تهیونگ:خب قرار داد و دوباره تمدید میکنین یانه
یوری:نه با دخترا تصمیم گرفتیم که دیگه قرار داد و تمدید نکنیم و بریم دنبال اون رشته هایی که خوندیم من خوشحالم که توی این مدت یه ایدل و بازیگر بودم
تهیونگ:اهوم خوبه
یوری:اها راستی قراره تو یه فیلم بازی کنم
تهیونگ:خب چجوریه
یوری:این سریال اینجوریه که یه خانواده پولدار وقتی یه دختر بدنیا میارن میفهمن بچشون خیلی غیرعادیه و میتونه کارهایی کنه که کسی تاحالا انجامشون نداده توی تولد ۱۹سالگی دختر که به سن قانونی میرسه(سن قانونی توی کره ۱۹سال هست) بعداز جشن تولدش یه خواب عجیب میبینه توی اون خواب با یه شیطان ملاقات میکنه و اون شیطان همه چیو راجب قدرت های دختر بهش میگه و دختر میفهمه اون وارث شیطانه و ملکه جهنم اون دختر یه وظیفه داره اونم اینکه تا وقتی توی دنیای انسان هاست باید شیاطینی که به قصد بد وارد زمین شدن و به جهنم برگردونه و توی این راه عاشق یه مافیا میشه و بعدا میفهمه که اون مافیا هم یه شیطان از جهنمه که شیاطینی که به قصد بد به زمین اومدن و برگردونه اسم فیلم هم ملکه جهنم هستش
تهیونگ:چه سریال باحالیه ها
یوری:اره کارای فیلم برداری و ایناهم از فردا انجام میشه
تهیونگ:عالیه
یوری:خب دیگه زودباش کار داریم
تهیونگ:باشه
و صبحانشون و خوردن و یوری رفت که آماده بشه و تهیونگ هم رفت حمام و خلاصه که بالاخره آماده شدن و رفتن به سوی خونه پدرومادر تهیونگ
................
بچه ها من حالم زیاد خوب نیست ولی هرچقدر بتونم پارت میزارم شماهم حمایت کنید❤️
تهیونگ:سلام عشقم
یوری:سلام قربونت برم صبحت بخیر
تهیونگ:کی بیدار شدی
یوری:یه دوساعتی هست بیا صبحانتو بخور
تهیونگ:اهوم باش راستی با کی حرف میزدی
یوری:با مامانم میگفت مین سو از وقتی که برگشتیم بغ کرده یه جا که من نمیخواستم برگردم یکم با مین سو حرف زدم به اون یکی خالم گفتم که مین سو رو ببره بیرون و باهم دیگه بگردن حالا بعدن هم زنگ میزنم ببینم چیکار کردن
تهیونگ:مین سو خیلی مهربون و دوست داشتنیه
یوری:تو بچگیش و ندیدی من اولین نفر از بچه ها بودم که وقتی به دنیا اومد بغلش کردم اونموقع خیلی ریزه میزه بود بعد دیگهکم کم بزرگ شد تپل شد الانم که دیگه خیلی نانازی شده
تهیونگ:تو تا ۲سالگی مین سو ایران بودی اره
یوری:اهوم بعدش دیگه اومدم اینجا و تا ۹سال ندیدمش من خیلی دوسش دارم
تهیونگ:اهومکاملا معلومه
یوری:خب دیگه غذاتو بخور بعدمباید آماده بشیم که بریم
تهیونگ:عه راست میگی اصن یادم رفت
یوری*خنده*
تهیونگ:میگم
یوری:جانم
تهیونگ:گروه شما سال دیگه دیسبند میشه درسته
یوری:اره درسته
تهیونگ:خب قرار داد و دوباره تمدید میکنین یانه
یوری:نه با دخترا تصمیم گرفتیم که دیگه قرار داد و تمدید نکنیم و بریم دنبال اون رشته هایی که خوندیم من خوشحالم که توی این مدت یه ایدل و بازیگر بودم
تهیونگ:اهوم خوبه
یوری:اها راستی قراره تو یه فیلم بازی کنم
تهیونگ:خب چجوریه
یوری:این سریال اینجوریه که یه خانواده پولدار وقتی یه دختر بدنیا میارن میفهمن بچشون خیلی غیرعادیه و میتونه کارهایی کنه که کسی تاحالا انجامشون نداده توی تولد ۱۹سالگی دختر که به سن قانونی میرسه(سن قانونی توی کره ۱۹سال هست) بعداز جشن تولدش یه خواب عجیب میبینه توی اون خواب با یه شیطان ملاقات میکنه و اون شیطان همه چیو راجب قدرت های دختر بهش میگه و دختر میفهمه اون وارث شیطانه و ملکه جهنم اون دختر یه وظیفه داره اونم اینکه تا وقتی توی دنیای انسان هاست باید شیاطینی که به قصد بد وارد زمین شدن و به جهنم برگردونه و توی این راه عاشق یه مافیا میشه و بعدا میفهمه که اون مافیا هم یه شیطان از جهنمه که شیاطینی که به قصد بد به زمین اومدن و برگردونه اسم فیلم هم ملکه جهنم هستش
تهیونگ:چه سریال باحالیه ها
یوری:اره کارای فیلم برداری و ایناهم از فردا انجام میشه
تهیونگ:عالیه
یوری:خب دیگه زودباش کار داریم
تهیونگ:باشه
و صبحانشون و خوردن و یوری رفت که آماده بشه و تهیونگ هم رفت حمام و خلاصه که بالاخره آماده شدن و رفتن به سوی خونه پدرومادر تهیونگ
................
بچه ها من حالم زیاد خوب نیست ولی هرچقدر بتونم پارت میزارم شماهم حمایت کنید❤️
۴۵۰
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.