عشق و نفرت پارت

عشق و نفرت پارت ۷💙

کوک: مینسو خونه؟
-نمیدونم
کوک: اجومااا
اجوما: بله پسرم
کوک: مینسو اماده شده؟
-اماده برای چی
کوک: قراره امشب باهم برین یجایی و شبم نمیایم خونه
-پس غذاها چی میشه پسرم
کوک: به اجوما از قبل خبر دادم که کم درست کنه
-ولی اخه سومین تازه اومده زشته
کوک: فکر نمیکنم چون بالاخره فقط با شما صمیمی تره
سومین:(خنده مصنوعی کرد و سعس کزد خونسرد باشت ولی از صورتش حرص میبارید)
(مینسو اومد پایین و یک پیرهن خیلی ناز سفید پوشیده بود)
کوک: خدافظ (دست مینسو ذو گرفت و رفت بیرون و نشستن توی ماشین)
کوک: عین فرشته ها شدی
مینسو: عا کوککک(سرخ شده)
کوک: خب حقیقتو گفتم(خنده) اما من فعلا با شما جدی باید باشم
مینسو: ها یعنی چی جدی باسی چیشده مگه
کوک:...
مینسو: کوک بگو دیگه
کوک: بشین تا برسیم
مینسو: مدیونی اگر فکر کنی یکی از حرفاتو میفهمم

ویو مینسو
کل رانندگی کوک باهام جدی برخورد میکرد و عادتشم همیشه این بود که دستشو بزاره رو پاهام اما حتی دستشو از فرمونم جدا نکرد
خدا میدونه چشه(اره خواهرم گلیه که خودت کاشتی😂✨)
دیگه کم کم عصبی سدم باهاش منم تصمیم گرفتم سرد باشم اصن(لجباززز)
پایان ویو

کوک: پیاده شو
مینسو:(پیاده شد)
کوک: برو تو(یه خونه شیک و کوچولو تقریبا)
مینسو: اینجا کجاست
کوک مال منه
مینسو: قشنگهه
کوک:...
مینسو: گشنمه
کوک: الان عذامون میرسه
مینسو: عاا انگار فکر همه جاشم کردی باشه پس(رغت روی صندلی نشست و یجور صندلیو پست به جونگکوک کرد که توی اشپخونه بود و گوشیشو برداشت و به یونا پیام میداد)
کوک: لا کی چت میکنی
مینسو:(خواستم یکم اذیتش کنم وس گوشیمو خاموش کردم و گفتم هیچکس)
کوک: پس انگشتات برای هیچکس میجبید؟
مینسو: خب دوستم بود
کوک: کدوم دوستت
مینسو: یونا دیکه کی میخواد باسه
کوک: گوشیو ازش گرفت
مینسو: چیکارمیکنی پسش بده
کوک: امشب این گوشی دست من میمونه و احازه استفاده از گوسی نداری
مینسپ: چرااا
کوک: چونکه
مینسو: اصلا قهرم
در به رنگ درومد
کوک رفت و غذاهارو گرفت
کوک: بخور تا سرد نشدن
مینسو: نمیخوام
کوک: نگفتم میخوای یا نه گفتم بخور
مینسو: دیکه گشنم نیست

ویو مینسو
کوک اومد سمتم و یهویی بغلم کرد و منو گذاشت رو پاش
پایان ویو

مینسو: عای چیکار میکنی کوکک
کوک: بخور(قاشقو اورد جلو دهنس)
مینسو: نگه بچه
کوک: فعلا که بله
مینسو:(اخم)
کوک: یا میخوریش یا میخوریش
مینسو: خیلی خب

غذاشونو خوردن
پرش زمانی به ۱۱:٠٠

مینسو:(خمیازه)
کوک: خوابت میاد؟
مینسو: اره
ادامه دارد....
دیدگاه ها (۱۲)

عشق و نفرت پارت۸💙مینسو:(خمیازه) کوک: خوابت میاد؟ مینسو: یکمک...

#سناریو وقتی دعوا کردید و خیلی عصبی و سر خوابیدن دعوا میشه ن...

شق و نفرت پارت۶💙 ویو مینسو صبحانم رو خوردم و رفتم تو اتاق تا...

عشق و نفرت پارت۵💙 ویو کوکپشت سر مینسو وارد اتاق شدم و درو بس...

اما من عاشقتم ! پارت ۷ تهیونگ بعد از اینکه کارای شرکت و راست...

پارت ۲۷:ویو جیمین: اینا...چرا اینجورینننن؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!رونا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط