۰"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 1"
۰"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 1"
part: ۳۰
"ویو جونگکوک"
سعی کردم اروم ازش بکشم بیرون ، و تقریبا موفق شدم
تکون خوردو به پهلو دراز کشید خوابید
بخواب بخواب، فرداا پا میشی جیغ جیغات برا منه
خودم بیشتر از چییزی که فکر کنی خسته بودم که پاشم برم یه اتاق دیگه
پس همونجا خوابم برد
............................
"ویو نادیا"
با لرز بدی از خواب بیدار شدم
یکم اطراف و انالیز کردم
یااا امام زاده پی دی نیم
من اینجا چه گوهی میخورم؟
رو تخت نشستم
که تازه یادم افتا چه غلطی کردم
این سوء استفاده کرد، من کاری نکردم، خواسته من نبود( نه پ کاره بابام بود) اون داشت از مستیم استفاده میکرد ، با اینکه میدونست
امدم از جام بلند شم که با تیر وحشناکی که دلم کشید سر جام نشستم ، اشک تو کل چشم جمع شده بود، وای خدا من چه غلطی کردم
کوک: چیه؟
سرمو به طرفش چرخوندم این خراب شده چرا سرده همیشههه!؟
رو تخت نشست و با موهایه به هم ریخته و مود همشه طلب کارش....نه نیست اصلا فقط یکم اخم داره و منتظره جوابه
نادیا: دلم...خیلی درد میکنه
با پو شیدن فقط شلوارش از اتاق بیرون رفت
ای سنگ دل بی رحم( باباته)
احساس داغی و خیسی بین پاهام میکردم، دیگه هرچیم بوده باشه تا الان باید تموم میشد، با دیدن خ..نی که هنوز ازم میرفت رو تخت کثیف پشمام پاچید ، وای دیشب تایم عادت ماهانم بود و من اصلا یادم نبوددد
بعد چند دقیقه در باز شدو با یه رو تختی تو دستش امد داخل
part: ۳۰
"ویو جونگکوک"
سعی کردم اروم ازش بکشم بیرون ، و تقریبا موفق شدم
تکون خوردو به پهلو دراز کشید خوابید
بخواب بخواب، فرداا پا میشی جیغ جیغات برا منه
خودم بیشتر از چییزی که فکر کنی خسته بودم که پاشم برم یه اتاق دیگه
پس همونجا خوابم برد
............................
"ویو نادیا"
با لرز بدی از خواب بیدار شدم
یکم اطراف و انالیز کردم
یااا امام زاده پی دی نیم
من اینجا چه گوهی میخورم؟
رو تخت نشستم
که تازه یادم افتا چه غلطی کردم
این سوء استفاده کرد، من کاری نکردم، خواسته من نبود( نه پ کاره بابام بود) اون داشت از مستیم استفاده میکرد ، با اینکه میدونست
امدم از جام بلند شم که با تیر وحشناکی که دلم کشید سر جام نشستم ، اشک تو کل چشم جمع شده بود، وای خدا من چه غلطی کردم
کوک: چیه؟
سرمو به طرفش چرخوندم این خراب شده چرا سرده همیشههه!؟
رو تخت نشست و با موهایه به هم ریخته و مود همشه طلب کارش....نه نیست اصلا فقط یکم اخم داره و منتظره جوابه
نادیا: دلم...خیلی درد میکنه
با پو شیدن فقط شلوارش از اتاق بیرون رفت
ای سنگ دل بی رحم( باباته)
احساس داغی و خیسی بین پاهام میکردم، دیگه هرچیم بوده باشه تا الان باید تموم میشد، با دیدن خ..نی که هنوز ازم میرفت رو تخت کثیف پشمام پاچید ، وای دیشب تایم عادت ماهانم بود و من اصلا یادم نبوددد
بعد چند دقیقه در باز شدو با یه رو تختی تو دستش امد داخل
۲۷.۲k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.