چقدر گل بشوی باد پرپرت بکند

چقدر گل بشوی، باد پرپرت بکند
چقدر گریه کنی، گریه لاغرت بکند

چقدر صبر کنی تا بزرگ تر بشوی
که دستهای پدر، روسری سرت بکند

به گریه از لب دیوار پیش رو بپری
جهان روانه ی دیوار دیگرت بکند

به رازهای تنی تازه اعتماد کنی
و یک تصادف بی ربط، مادرت بکند

شبیه آهویی گوشه ی طویله شوی
که زندگی بکنی، زندگی خرت بکند

لباس تا شده ای روی بند رخت شوی
عبور هر ابری، روز و شب ترت بکند

چقدر صبر کنی تا دوباره پرت شوی
که زندگی یک فنجان لب پرت بکند

فرار کن طرف مرگ، التماسش کن
فرار کن... شاید مرگ باورت بکند ...
دیدگاه ها (۱)

ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻱ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﺮﻭﺑﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ...

ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺹ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮﺵ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﻣﯿﺸﯽ ...ﺑﯽ ﺳﺮﻭﺻﺪﺍ ...

آرام خوابیدی و به فکر من نبودی . .کار هر روز من بعد از تو اش...

من هیچوقت بلد نبودم جوری رفتار کنم که هر روز بیشتر دوستم داش...

( گناهکار )۱۳۸ part مرگ یا زنده موندن اگر این اشک های که مان...

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲' 𝘀𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻:𝟮𝗣𝗮𝗿𝘁:𝟭𝟬هوانگ مین با تعجب نگاهم میکر...

p¹²شبیه روح بود.. شنبه رسید.. و جونگکوک وارد خونه شد.. ات سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط