آژانس دونفره پارت ۱۷
توکیو_عصر ۷/۲۶
بعد دازای دوباره شروع به لگد زدن کرد!.
انقدر زد که از پا در بیاد!
رانپو دست دازای رو گرفت و گفت: ولش کن الان میکش+یش!
بعد همه با هم دویدن. انقدر که دیگه نتونه پیداشون کنه، حداقل برای یک ساعت.
رانپو: امیدوارم زودتر پیداشون کنیم؛ اینجوری دیگه لازم نیست هی از اینجور آدما فرار کنیم.
چویا: خیلی وقته که داریم راه میریم! ، هی دازای اصلا مطمئنی که داری نقشه رو درست میخونی؟
دازای: من که دیگه اصلاً حتی مطمئن نیستم بخوام به این کار ادامه بدم! اگه انقدر مطمئنی بیا خودت بخونش
و نقشه رو داد به چویا ولی چویا تا میخواست نقشه رو بگیره رانپو با آرنجش زد به پهلوش!
چویا: هاه
دازای: نه رانپو اشکالی نداره، چویا بیا نقشه رو بگیر!
چویا: نه دیگه، اگه رانپو سان میگه نباید رو حرفش حرف بزنیم.
و بعد دست هاش رو تو هم گره داد.
جلوتر به یه مغازه بستنی فروشی برخوردن...
دازای: میشه وایسیم یه چیزی بخوریم؟
چویا نه نمیشه!
دازای: ولی نقشه دست منه، بدون اینم که جایی نمیتونید برید! ، پس فکر کنم از اولم نباید به صورت سوالی میپرسیدم،.... بیاین بریم یه چیزی بخوریم.
رانپو اول حرکت کرد و بعد چویا، و همگی به سمت بستنی فروشی رفتن........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بعد دازای دوباره شروع به لگد زدن کرد!.
انقدر زد که از پا در بیاد!
رانپو دست دازای رو گرفت و گفت: ولش کن الان میکش+یش!
بعد همه با هم دویدن. انقدر که دیگه نتونه پیداشون کنه، حداقل برای یک ساعت.
رانپو: امیدوارم زودتر پیداشون کنیم؛ اینجوری دیگه لازم نیست هی از اینجور آدما فرار کنیم.
چویا: خیلی وقته که داریم راه میریم! ، هی دازای اصلا مطمئنی که داری نقشه رو درست میخونی؟
دازای: من که دیگه اصلاً حتی مطمئن نیستم بخوام به این کار ادامه بدم! اگه انقدر مطمئنی بیا خودت بخونش
و نقشه رو داد به چویا ولی چویا تا میخواست نقشه رو بگیره رانپو با آرنجش زد به پهلوش!
چویا: هاه
دازای: نه رانپو اشکالی نداره، چویا بیا نقشه رو بگیر!
چویا: نه دیگه، اگه رانپو سان میگه نباید رو حرفش حرف بزنیم.
و بعد دست هاش رو تو هم گره داد.
جلوتر به یه مغازه بستنی فروشی برخوردن...
دازای: میشه وایسیم یه چیزی بخوریم؟
چویا نه نمیشه!
دازای: ولی نقشه دست منه، بدون اینم که جایی نمیتونید برید! ، پس فکر کنم از اولم نباید به صورت سوالی میپرسیدم،.... بیاین بریم یه چیزی بخوریم.
رانپو اول حرکت کرد و بعد چویا، و همگی به سمت بستنی فروشی رفتن........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۳.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.