عشقی جاودان پارت یک

خب سلام !
اسم من دوهی هستش و توی یک پرورشگاه هستم .
از زمانی که یادم میاد من توی این پرورشگاه بودم .
دو روز دیگه میشه هجده سالم و باید از این پرورشگاه خداحافظی کنم . از طرفی هیچ برنامه ای برای این که از اینجا برم هم ندارم .
یه هفته پیش کنکور دادم و سه شنبه دیگه جوابش میاد توی کدوم دانشگاه قبول شدم و یعنی تا اون موقع بی خانمان میشم .
نمیدونم چیکار کنم !
همین طور روی صندلی نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که یانگ اومد پیشم .
یانگ با لحن اعتراض آمیز و کلافه گفت : هی پاشو بریم حیاط رو تمیز کنیم برای فردا ! نشسته اینجا برا من اه
نگاهم رنگ تعجب گرفته بود .
فردا‌؟
فردا مگه چه خبره ‌؟
واااییی دارم دیوونه میشم .
یانگ که دید نمیام دستمو گرفت و بدو بدو به سمت حیاط رفتیم
چند مین بعد :
فکرم هنوز درگیر بود که فردا چه خبره
دیگه طاقت نیاوردم و پرسیدم
من : هی فردا چه خبره ؟
یانگ با تعجب گفت : مگه تو نمیدونی ؟
سری به معنای نه تکون دادم
یانگ ادامه داد : من فکر میکردم میدونستی . فردا کلی مهمون میاد که ما ازشون پذیرایی میکنیم اوناهم خواستن ما رو قبول میکنن نخواستن هم نمیکنن
اهانی گفتم
سکوتی بود بینمون تا اینکه دوباره یانگ حرف زد
یانگ : هی دو روز دیگه میشی هجده ساله هیچ برنامه ای نداری ؟
من آهی کشیدم و گفتم : نه ندارم نمیدونم میخوام چیکار کنم .
حتی کاری هم پیدا نتونستم بکنم
یانگ : ایشالاه یکی از اینا با سرپرستی میگیرتت

راوی :
دوهی و بچه های اون پرورشگاه کلی کار کردن تا برای فردا آماده باشن
اما دوهی یه حس عجیبی داشت
او فکر می‌کرد با کسی که نباید رو با رو میشه اما نمیدونست کی

پرش زمانی به فردا :

از دید دوهی :
از خواب پاشدم و دیدم ساعت نه هستش سریع دست و صورتم رو شستم و لباسی که برای امروز گذاشته بودم رو پوشیدم ساعت ده مهمون ها میان وایی خدا
یه بالم لب صورتی زدم و ساعت دیواری رو دیدم ساعت ده بود سریع زدم بیرون و رفتم پیش یانگ
یانگ نذاشت حرف بزنم و سریع یک دفترچه با مداد داد و با عجله گفت : برو پیش اون میز هفت نفره ازش سفارش بگیر بعد بیا سفارش ها رو آماده کن
منم سریع رفتم اما با کسایی که دیدم شوک شدم
نمیدونستم چیکار کنم
مثل مجسمه وایستاده بودم


به نظرتون اونا کین ؟
مگه چه اتفاقی افتاده بوده که اونجوری شوک شده بود ؟
توی کامنتا بگین و یادتون نره اون قلب سفید رنگ رو قرمز کنین
دیدگاه ها (۴)

بچه ها ببخشید امروز و دیروز نتونستم فعالیت کنم و یقین فیک رو...

پارت دو

خب الان فیک رو میزارم ولی نمیخوام مثل بقیه یک پارت برای آشنا...

بگراند ادیت خودم

black flower(p,272)

black flower(p,229)

سایه های سبز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط