پارت
پارت ۲۲
روز ها میگذشت و جونگکوک از دور ماکیا رو تماشا میکرد
خودشم دلیلش و نمیدونست ولی نمیخواست بره جلو
نمیخواست به ماکیا بگه چرا ترکش کرده
اون توی زندگیش عاشق نشده بود و این اولین بار بود
ولی حالا اینطوری ترکش کرده بودن
فکر میکرد که شاید مشکل از خودش بوده که باعث آزار ماکیا شده
ولی بازم هیچ دلیل منطقی ای پیدا نمیکرد
یا خودش میگفت که شاید باید بزاره راحت زندگیش و کنه ولی دلش راضی نمیشد
از دور همیشه مراقب ماکیا بود
هیون وو:جونگکوک جونگکوک
جونگکوک:باز چته
هیون وو:میون ناپدید شده
جونگکوک:چی چیشده چرا
هیون وو:دم در خونه سوار یه ون مشکی میشه ولی هنوز که هنوزه برنگشته حتی شرکت هم نرفته
جونگکوک:لعنتی مگه میشه چطور از دستتون در رفت
هیون وو:حالا چیکار کنیم
جونگکوک:پلاک پلاک ماشین و دیدین
هیون وو:اره
جونگکوک:اسم و مشخصات راننده رو برام پیدا کن زود
هیون وو:باشه همین الان انجام میدم
.................
روز ها میگذشت و جونگکوک از دور ماکیا رو تماشا میکرد
خودشم دلیلش و نمیدونست ولی نمیخواست بره جلو
نمیخواست به ماکیا بگه چرا ترکش کرده
اون توی زندگیش عاشق نشده بود و این اولین بار بود
ولی حالا اینطوری ترکش کرده بودن
فکر میکرد که شاید مشکل از خودش بوده که باعث آزار ماکیا شده
ولی بازم هیچ دلیل منطقی ای پیدا نمیکرد
یا خودش میگفت که شاید باید بزاره راحت زندگیش و کنه ولی دلش راضی نمیشد
از دور همیشه مراقب ماکیا بود
هیون وو:جونگکوک جونگکوک
جونگکوک:باز چته
هیون وو:میون ناپدید شده
جونگکوک:چی چیشده چرا
هیون وو:دم در خونه سوار یه ون مشکی میشه ولی هنوز که هنوزه برنگشته حتی شرکت هم نرفته
جونگکوک:لعنتی مگه میشه چطور از دستتون در رفت
هیون وو:حالا چیکار کنیم
جونگکوک:پلاک پلاک ماشین و دیدین
هیون وو:اره
جونگکوک:اسم و مشخصات راننده رو برام پیدا کن زود
هیون وو:باشه همین الان انجام میدم
.................
- ۳.۲k
- ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط