اکسهمافیا

#اکسه_مافیا
پارت ۲
انقد عصبی بودم که حد نداشت میون زنگ زد
(علامت میون×)
×الو دختر کجای
+دارم میام
×خوبی
+اره فقط عصبیم
×اوکی بیا ببینم چی شده
+دو دقه دیگه اونجام
قطع کردم و سرعت و پر کردم بعد دو مین رسیدم و میون در دانشگاه منتظر بود رفتیم داخل و ماجرارو براش گفتم
×وای مشکل منم همین بود
+تو خوبه با داداشت میای و میری من هنوز نمیدونم با کی قراره بیام و برم
×اشکال نداره نگران نباش بریم الان اولین کلاسمون شروع میشه
+بریم راستی امروز چند تا کلاس دارم
×یکی
+خوبه پس (صدای اس ام اس اومد و گوشیش رو چک کرد جین بود ادرس خونه رو فرستاده بود)
×کیه
+داداشم آدرس رو فرستاد
رفتیم کلاس و همه چی خوب بود از میون خدافظی کردم و قرار شد غروب بریم بیرون رسیدن به آدرس که داداشم رو دیدم
+اوپا
*اومدی
+اوم تو اینجا چیکار میکنی
*اومدم کلید رو بهت بدم اینو بگیر من باید برم
+باش خدافظ
کلید رو گرفتم و رفتم داخل خونه بزرگ و قشنگی بود
+ببخشید کسی خونه نیست
که در اتاق باز شد با کسی که دیدم یه لحظه قبلم یخ زد اون جونگ کوک بود کسی با تمام وجود عاشق هم بودیم یا حداقل من بودم و یهو باهام کات کرد باورم نمیشد اون اینجا الان رو به رومه من سه ماه زندگیم با فک کردن به این که چرا باهام کات کرد رفت
با دیدین من شوکه شده بود
(_علامت کوک)
_ا.ت
برگشتن که برم سریع اومد و دستم رو گفت
_وایسا یه لحظه
+بله بگو چیه
_تو اینجا چیکار میکنی
+من اینو باید ازت بپرسم
_اینجا خونه ی منه
+چی نکنه تو همون دوست و رئیس باند داداشم ی
_یعنی تو خواهر جین هیونگ ی
+اره
_باورم نمیشه واسا نکنه تو میدونستی
+معلومه که نمیدونستم
_باشه یه لحظه صبر کن من تو شکم هنو
+نکه من نیستم من ولش بابا از اینجا میرم
_وایسا ا.ت نرو گوش کن اگه بری میخوای به هیونگ چی بگی
+نمیدونم ولی میرم
_گفتم بشین ببین نمیخواد بری یه کاری میکنیم اگه بری هیونگ شک میکنه
+اول اینکه منو تو هیچ نسبتی با هم ندارین که تو بخوای واسم تعین تکليف کنی اگرم بخواین حرفی بزنیم بهتره بنظرم اول باید یه توضیح هاتی بهم بدی که چرا یهو ولم کردی و رفتی و بابتش ازم عذرخواهی کنی چون حتی اینو هم رو در رو هم بهم نگفتی یهو پیام دادی که ا.ت ببخش ولی باید جدا شیم همین و یهو تمام رفتی هیچ خبری ازت نداشتم میدونی چه فکرای به سرم زد ها(با بغض کم و داد و عصبانیت)
_باشه ا.ت ازت عذر میخوام ولی....
شرط نداره