پارت صد سی شش غریبه آشنا
#پارت_صد_سی_شش #غریبه_آشنا
حتی نمیتونستم بگم چیکار کرده...زینب دستامو گرفت
-من معذرت میخوام تانیا خیلی اذیت شوی تقصیر من بود
+نه تقصیر تو نبود سهون خیلی مست بود،حالا میخوای چیکار کنی؟واقعن دوسش نداری؟
-نمیدونم
+ولی سهون مست که بود من رو با تو اشتباه گرفته بود همش میگفت دوستت دارم زینب
-مست بوده نمیفهمیده چس گفته
+الان مست بود صبح که مست نبوده
-صبح هم گفت حالا که دوستت دارم چرا دوستم نداری
+ببین ببیننن دوستت داره
-ولی من و سهون خیلی باهم فرق داریم خیلی متفاوتیم من و سهون هیچ وقت نمیتونیم باهم باشیم
+منم عین توام یه آدم عادی که الان دونگهه دوستم داره حتی ئونسو هم با بکهیونه
-واقعااا
+آره پس نفهمیدی،جایی نگی هاااا بخاطر بکهیون ئونسو اومد تو گروه،اونم یه آدم معمولی بود نه یه آیدول
-یعنی واقعا ته این رابطه ها ازدواجه؟
+چرا نباشهه،بلاخره باید یه جوری کمپانی رو راضی کنن
-اهوم
+پس هنوزم سهون رو دوست داری
-دوسش دارم
+الهییی قربون خواهر قشنگممم بشممم بیا بغلمم خر عاشق من
-باز تو بی ادب شدی تانیا
+اههه مامان بزرگ بازی در نیار دیگههه
-باشه بابا
+برم به لیلااا بگمممم
سریع رفتم نشستم بالا سر لیلا تکونش دادم
+لیلا لیلا بیدار شو
لیلا:هانن چته تانیا
+پاشووو زینب و سهون عاشق هم شدن
لیلا:خو به من چه
+واقعا برات مهم نیست
چند لحظه بعد یهو از جاش پرید
لیلا:چیی گفتییی دوباره بگوو
+سهون و زینب عاشق هم شدن
لیلا:الکیییی میگیییی
+نه بخدااا
تند تند جریان رو برا لیلا تعریف کردم
لیلا:نههه ایول ایولللللل نههههه اییولللللل
+کوفتتتت
زینب:چتونه دیوونه هاا آروم تر
یهو قیافه لیلا آویزون شد
لیلا:پس من چی نامردا،دوتاتون شوهر کنید من بمونم تنها
تانیا:آخییی راست میگه هاا
لیلا:بی خیال بابا حالا کی عروسیتونه
زینب:اینو ببین هنوز هیچی به هیچیه عروسی کجا بود
لیلا:زود عروسی بگیرد من دلم عروسیی میخواد هاااا
تانیا:چشم هروقت تو گفتی میگیرم اسکللل
لیلا:یاااا اسکلل دونگهه اس
تانیا:چی گفتییییی؟الان نشونتت میدم بیشعوررر
لیلا دویید فرار کرد منم دوییدم دنبالش،چقد تند میدویید نرسیدم بهش...برگشتم زنگ زدم به دونگهه بگم زینب سهون رو دوست داره
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
حتی نمیتونستم بگم چیکار کرده...زینب دستامو گرفت
-من معذرت میخوام تانیا خیلی اذیت شوی تقصیر من بود
+نه تقصیر تو نبود سهون خیلی مست بود،حالا میخوای چیکار کنی؟واقعن دوسش نداری؟
-نمیدونم
+ولی سهون مست که بود من رو با تو اشتباه گرفته بود همش میگفت دوستت دارم زینب
-مست بوده نمیفهمیده چس گفته
+الان مست بود صبح که مست نبوده
-صبح هم گفت حالا که دوستت دارم چرا دوستم نداری
+ببین ببیننن دوستت داره
-ولی من و سهون خیلی باهم فرق داریم خیلی متفاوتیم من و سهون هیچ وقت نمیتونیم باهم باشیم
+منم عین توام یه آدم عادی که الان دونگهه دوستم داره حتی ئونسو هم با بکهیونه
-واقعااا
+آره پس نفهمیدی،جایی نگی هاااا بخاطر بکهیون ئونسو اومد تو گروه،اونم یه آدم معمولی بود نه یه آیدول
-یعنی واقعا ته این رابطه ها ازدواجه؟
+چرا نباشهه،بلاخره باید یه جوری کمپانی رو راضی کنن
-اهوم
+پس هنوزم سهون رو دوست داری
-دوسش دارم
+الهییی قربون خواهر قشنگممم بشممم بیا بغلمم خر عاشق من
-باز تو بی ادب شدی تانیا
+اههه مامان بزرگ بازی در نیار دیگههه
-باشه بابا
+برم به لیلااا بگمممم
سریع رفتم نشستم بالا سر لیلا تکونش دادم
+لیلا لیلا بیدار شو
لیلا:هانن چته تانیا
+پاشووو زینب و سهون عاشق هم شدن
لیلا:خو به من چه
+واقعا برات مهم نیست
چند لحظه بعد یهو از جاش پرید
لیلا:چیی گفتییی دوباره بگوو
+سهون و زینب عاشق هم شدن
لیلا:الکیییی میگیییی
+نه بخدااا
تند تند جریان رو برا لیلا تعریف کردم
لیلا:نههه ایول ایولللللل نههههه اییولللللل
+کوفتتتت
زینب:چتونه دیوونه هاا آروم تر
یهو قیافه لیلا آویزون شد
لیلا:پس من چی نامردا،دوتاتون شوهر کنید من بمونم تنها
تانیا:آخییی راست میگه هاا
لیلا:بی خیال بابا حالا کی عروسیتونه
زینب:اینو ببین هنوز هیچی به هیچیه عروسی کجا بود
لیلا:زود عروسی بگیرد من دلم عروسیی میخواد هاااا
تانیا:چشم هروقت تو گفتی میگیرم اسکللل
لیلا:یاااا اسکلل دونگهه اس
تانیا:چی گفتییییی؟الان نشونتت میدم بیشعوررر
لیلا دویید فرار کرد منم دوییدم دنبالش،چقد تند میدویید نرسیدم بهش...برگشتم زنگ زدم به دونگهه بگم زینب سهون رو دوست داره
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
۱۰.۲k
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.