طوفان عشق پارت چهل و سه مهدیه عسگری
طوفان_عشق #پارت_چهل_و_سه #مهدیه_عسگری
💙 💜 💙 💜 💙 💜
💙 💜 💙 💜 💙
💙 💜 💙 💜
💙 💜 💙
💙 💜
💙
صدای کلافه ی آرمین به گوشم خورد:بس کن دیگه آراد...
این حرفا چیه میزنی؟!؟....من عاشق آوام و به هیچ عنوان از دست نمیدم......
توام از این حرفهای بیخود نزن...آوا یه دختر پاکه و هیچ کدوم از این وصله ها نمی چسبه.....
واسه حرفهای بیخود تو هم ازش دست نمی کشم....با تمام احترامی که برات قائلم دیگه نمیخوام بحثی در این مورد بکنی.....
دلیل نمیشه چون هستی بتو خیانت کرد همه ی دنیا مثله اون باشن......
صدای عصبی آراد بلند شد: بس کن آرمین....تو چه فکری کردی؟!....این که زنا پاک و معصومن؟!
همشون مثله همن....موجودات بی ارزش و خیانت کار که خودشو مثله یه فرشته نشون میدن......
تو اینارو نمی فهمی چون تا به خودت بیای عاشق آیلین شدی و بعدشم که سرت گرم آیلین بود و دیگه هیچی رو نمی دیدی.....
بعد از یه مدت هم که آیلین مرد و تو افسردگی گرفتی و از دنیای اطرافت غافل شدی.....
من اینارو می فهمم چون یه عمر بین این جماعت زندگی کردم....من فقط سه ساله رفتم آلمان اونم برای تکمیل تحصیلاتم.......
چه دخترا و حتی زنای متاهلی که به راحتی خودشونو بخاطر پول در اختیارت میذارن و آویزونت میشن....
پس فکر نکن من چرت و پرت میگم....همش از روی تجربه است.....
دیگه نتونستم تحمل کنم و وارد آشپزخونه شدم.....
با صدای بلندی گفتم:من واقعا نمی دونم چه هیزم تری به تو فروختم که با من اینجوری رفتار میکنی؟!؟......
من که نمی تونم بخاطر مغز مریض تو حرفهای چرتت و تحمل کنم......
💙 💜 💙 💜 💙 💜
💙 💜 💙 💜 💙
💙 💜 💙 💜
💙 💜 💙
💙 💜
💙
صدای کلافه ی آرمین به گوشم خورد:بس کن دیگه آراد...
این حرفا چیه میزنی؟!؟....من عاشق آوام و به هیچ عنوان از دست نمیدم......
توام از این حرفهای بیخود نزن...آوا یه دختر پاکه و هیچ کدوم از این وصله ها نمی چسبه.....
واسه حرفهای بیخود تو هم ازش دست نمی کشم....با تمام احترامی که برات قائلم دیگه نمیخوام بحثی در این مورد بکنی.....
دلیل نمیشه چون هستی بتو خیانت کرد همه ی دنیا مثله اون باشن......
صدای عصبی آراد بلند شد: بس کن آرمین....تو چه فکری کردی؟!....این که زنا پاک و معصومن؟!
همشون مثله همن....موجودات بی ارزش و خیانت کار که خودشو مثله یه فرشته نشون میدن......
تو اینارو نمی فهمی چون تا به خودت بیای عاشق آیلین شدی و بعدشم که سرت گرم آیلین بود و دیگه هیچی رو نمی دیدی.....
بعد از یه مدت هم که آیلین مرد و تو افسردگی گرفتی و از دنیای اطرافت غافل شدی.....
من اینارو می فهمم چون یه عمر بین این جماعت زندگی کردم....من فقط سه ساله رفتم آلمان اونم برای تکمیل تحصیلاتم.......
چه دخترا و حتی زنای متاهلی که به راحتی خودشونو بخاطر پول در اختیارت میذارن و آویزونت میشن....
پس فکر نکن من چرت و پرت میگم....همش از روی تجربه است.....
دیگه نتونستم تحمل کنم و وارد آشپزخونه شدم.....
با صدای بلندی گفتم:من واقعا نمی دونم چه هیزم تری به تو فروختم که با من اینجوری رفتار میکنی؟!؟......
من که نمی تونم بخاطر مغز مریض تو حرفهای چرتت و تحمل کنم......
۴.۱k
۱۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.