•وقتی مست کردی و بهش اعتراف میکنی•
•وقتی مست کردی و بهش اعتراف میکنی•
🦊 #یونجون 🦊 پارت 1~🌻
تو و یونجون دوست صمیمی و نزدیکی بودید..اکثرا باهم حرف میزدید و ارتباط داشتید ولی تازگیا حس های عجیبی بهش پیدا کرده بودی..
عصر بود..تو مغازه سوجو فروشی چند بطری الکل سفارش داده بودی و اونقدری نوشیده بودی که هوشیاریتو از دست دادی بودی و مست بودی..
سرتو روی میز گذاشته بودیو خوابت برده بود
صاحب مغازه با دیدن حالت و از اونجایی که هوا داشت تاریک میشد تصمیم گرفت به یکی زنگ بزنه تا بیاد و ببرتت
گوشیت رو برداشت و از تماس اضطراری با اخرین کسی که باهاش حرف زده بودی تماس گرفت
تو همین حین یونجون توی خوابگاه بود و داشت گیم بازی میکرد که با تماست تو سریع گوشیش رو برداشت و جواب داد
_الو؟ سلا...
یهو با شنیدن صدای زن دیگه ای حرفش نیمه موند
÷سلام شما خانم ا.ت رو میشناسید؟
_بله من..من دوستشم..اتفاقی افتاده؟
÷راستش خانم ا.ت خیلی مست کردن و الان هوشیاری ندارن..میتونید به این ادرس بیاید و ببریدشون
یونجون با شنیدن این حرف سریع از جاش بلند شد و همینطور که سوئیچ رو برمیداشت گفت _بله بله ممنون از اینکه خبر دادید
بعد بدون اینکه وقتی تلف کنه به سرعت به همون ادرس رانندگی کرد
🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊
#سناریو #سناریو_یونجون #چوی_یونجون #تی_اکس_تی #توباتو #سناریو_تی_اکس_تی #سناریو_توباتو #کیپاپ #کی_پاپ #سناریو_کیپاپ #فیک #فیکشن #TXT #Tomorrow_X_Together #fic_TXT #Fic
🦊 #یونجون 🦊 پارت 1~🌻
تو و یونجون دوست صمیمی و نزدیکی بودید..اکثرا باهم حرف میزدید و ارتباط داشتید ولی تازگیا حس های عجیبی بهش پیدا کرده بودی..
عصر بود..تو مغازه سوجو فروشی چند بطری الکل سفارش داده بودی و اونقدری نوشیده بودی که هوشیاریتو از دست دادی بودی و مست بودی..
سرتو روی میز گذاشته بودیو خوابت برده بود
صاحب مغازه با دیدن حالت و از اونجایی که هوا داشت تاریک میشد تصمیم گرفت به یکی زنگ بزنه تا بیاد و ببرتت
گوشیت رو برداشت و از تماس اضطراری با اخرین کسی که باهاش حرف زده بودی تماس گرفت
تو همین حین یونجون توی خوابگاه بود و داشت گیم بازی میکرد که با تماست تو سریع گوشیش رو برداشت و جواب داد
_الو؟ سلا...
یهو با شنیدن صدای زن دیگه ای حرفش نیمه موند
÷سلام شما خانم ا.ت رو میشناسید؟
_بله من..من دوستشم..اتفاقی افتاده؟
÷راستش خانم ا.ت خیلی مست کردن و الان هوشیاری ندارن..میتونید به این ادرس بیاید و ببریدشون
یونجون با شنیدن این حرف سریع از جاش بلند شد و همینطور که سوئیچ رو برمیداشت گفت _بله بله ممنون از اینکه خبر دادید
بعد بدون اینکه وقتی تلف کنه به سرعت به همون ادرس رانندگی کرد
🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊
#سناریو #سناریو_یونجون #چوی_یونجون #تی_اکس_تی #توباتو #سناریو_تی_اکس_تی #سناریو_توباتو #کیپاپ #کی_پاپ #سناریو_کیپاپ #فیک #فیکشن #TXT #Tomorrow_X_Together #fic_TXT #Fic
۱۰.۶k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.