ماه خاموش🔞
#ماه_خاموش🔞
#پارت۶
یه آشغال مغرور
ازش متنفرم
متنفر ...
دستمو با شدت رو لبم کشیدم تا اثرشو پاک کنم
من بمیرم هم حاضر نیستم اجازه بدم بهم دست بزنه
چه برسه به عشق بازی ...
چه برسه به بچه اش ...
سم :
از اون ساختمون نمدار که بیشتر به لونه موش شبیه بود یا خونه زدم بیرون
نمیفهمم چطور یه دختر حاضره تو این مکان زندگی کنه و به پیشنهاد من نه بگه
هرچند من کسی نیستم که نه بشنوم
از روز اولی که دیدمش برام جذاب بود
نه جذابیت زنانه و اغواگر
یه جذابیت متفاوت
چیزی که مجبورم میکرد دوربین های کنترل رو چک کنمو رفتارشو نگاه کنم
چهره مهربونی داشت اما نگاه نافذ و زیرکش اونو زیباتر میکرد
و لب هاش
لب هایی که همیشه حدس میزدم نرم باشه و امشب فهمیدم واقعا نرم هستن
نه خانم دزیره مایند
تو نمیتونی از دستم در بری
یه سال وقتمو حروم نکردم برای پیدا کردن کاندیدای مناسب
سوار ماشین شدمو اولین کارم تنظیم برنامه فردا بود
معمولا خودم تو فروشگاه ها حضور ندارم
اما برای رام کردن دزیره فردا باید خودم باشم ...
تو سرم برنامه ای که براش داشتمو مرور کردم
باید طوری توی منگنه قرار میگرفت که نتونه نه بگه
زنگ زدم به مسئول بخش دزیره
میخواستم فردا خودم اون بخشو زیر نظر بگیرم
مگی دختر زرنگی بود
نمیخواستم تو فروشگاه این قضیه لو بره ......
#پارت۶
یه آشغال مغرور
ازش متنفرم
متنفر ...
دستمو با شدت رو لبم کشیدم تا اثرشو پاک کنم
من بمیرم هم حاضر نیستم اجازه بدم بهم دست بزنه
چه برسه به عشق بازی ...
چه برسه به بچه اش ...
سم :
از اون ساختمون نمدار که بیشتر به لونه موش شبیه بود یا خونه زدم بیرون
نمیفهمم چطور یه دختر حاضره تو این مکان زندگی کنه و به پیشنهاد من نه بگه
هرچند من کسی نیستم که نه بشنوم
از روز اولی که دیدمش برام جذاب بود
نه جذابیت زنانه و اغواگر
یه جذابیت متفاوت
چیزی که مجبورم میکرد دوربین های کنترل رو چک کنمو رفتارشو نگاه کنم
چهره مهربونی داشت اما نگاه نافذ و زیرکش اونو زیباتر میکرد
و لب هاش
لب هایی که همیشه حدس میزدم نرم باشه و امشب فهمیدم واقعا نرم هستن
نه خانم دزیره مایند
تو نمیتونی از دستم در بری
یه سال وقتمو حروم نکردم برای پیدا کردن کاندیدای مناسب
سوار ماشین شدمو اولین کارم تنظیم برنامه فردا بود
معمولا خودم تو فروشگاه ها حضور ندارم
اما برای رام کردن دزیره فردا باید خودم باشم ...
تو سرم برنامه ای که براش داشتمو مرور کردم
باید طوری توی منگنه قرار میگرفت که نتونه نه بگه
زنگ زدم به مسئول بخش دزیره
میخواستم فردا خودم اون بخشو زیر نظر بگیرم
مگی دختر زرنگی بود
نمیخواستم تو فروشگاه این قضیه لو بره ......
۳.۸k
۱۴ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.