ماهخاموش

#ماه_خاموش🔞
#پارت۷

برای همین باید خیلی دقت میکردم
با وجود اینکه دیروقت بود سریع جواب داد
- سلام آقای مکندی
- سلام مگی
عادت داشتم کارمندامو با اسم کوچیک صدا کنم مخصوصا اونایی که جزء مدیر های ارشد بودن
- چی شده افتخار صحبت کردن با شما نصیبم شده
خندیدمو گفتم
- حسابی فن بیانت پیشرفت کرده
با ناز خندیدو لحنش مثل همیشه صمیمی گفت
- خودت بهم گفتی رو فن بیانم کار کنم سم
- آره ... خوبه ... همینجوری ادامه بده
- اگه رو حقوقم تاثیر داره چشم
هر دو خندیدیم
گفتم
- من فردا میخوام بیام فروشگاه ... خیلی وقته از نزدیک رو کارمندا نظارت ندارم
- مشکلی نیست سم میخوای بهشون صبح اطلاع بدم که داری میای ؟
- نه ... اتفاقا برعکس میخوام بصورت نامحسوس بیام
سکوت کرد و پرسید
- متوجه منظورت نشدم
- فردا میخوام با تغییر قیافه بیام خواستم باهات هماهنگ کنم اول
- سم جدی میگی ؟ نکنه برنامه‌ی رئیس نا محسوسه
خندیدمو گفتم
- نه اون برنامه نیست اما مثل اونا میخوام ناشناس بیام
- باشه ... مشکلی نیست فقط میتونم بپرسم چرا ؟
مگی و سوال های همیشگیش
تا سر در نیاره ول کن نیست
اما منم کسی نبودم که راحت لو برم
- این برنامه‌ی جدیدمه میخوام همه‌ی بخش هارو نامحسوس رصد کنم
- جالبه ... حالا در چه نقشی میای ؟
- در نقش بازرس سلامت روان
- بازرس سلامت روان؟ اوه سم تو خیلی زرنگی ......
دیدگاه ها (۹)

‍ #ماه_خاموش🔞 #پارت۸- مرسی خودم میدونم خندیدو خداحافظی کرد...

‍ #ماه_خاموش🔞 #پارت۹دیگه حسابی کلافه شده بودم وقتی رسیدم ف...

‍ #ماه_خاموش🔞 #پارت۶یه آشغال مغرور ازش متنفرم متنفر ...دس...

‍ #ماه_خاموش🔞 #پارت۵- بهتره قبل از رد کردن پیشنهادم بیشتر ف...

بچه ها درسته که همه برای این خوشحال بودیم و فکر میکردیم که د...

کیوت ولی خشن پارت ۱۹ا.ت : (جیغ) چیکار میکنی آییییی ولم کنکوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط