عشق بی نهایت جونگ کوک پارت ۸
با دیدن اون همه کیوتی جلو چشمم اونم اول صبح داشتم قش میکردم
ولی جلو خودمو گرفتم یهو شیطنتم گل کرد
رفتم جلو و اروم لپشو بوس گردمو ذوق زده رفتم مسواک بزنم
#نامجون
بیدار شدم ساعت ۸ بود رفتم پایین
اولین چیزی که دیدم جیا بود خیلی کیوت خوابیده بود ولی داشت از روی کاناپه میوفتاد فورا رفتم برگردونمش که اوفتاد رو دستم
و از خواب بیدار شد جیا: ها چیه چیه تو کی تو:هچی اروم باش تو بغل منی وای وقتی منو دید کپ کرد
فورا بلندشد و گفت :اوه ممنون اوپا نامجون
زبونم بند اومده بود که به خودم اومدم
#جیا
ویی داشتم قش میکردم رفتم صورتمو بشورم می چا رو دیدم اونن خر ذوق بود بد جورم رفتم تو
تو:می چا چیه اینقدر خوش حالی دخترر
می چا :هیی دختر خودت چرا خر ذوقی عااا
تو:هعی من اول پرسیدم بنال دیگه گوزو{😐🤣گوزو🤣🤣 اینقدر صداتون و برا هم میبرین بالا که کلا میرین تو یه دنیا دیگه متوجه اعضا هم نمیشین که دارن نگاهتون میکنن}
#می چا
هوی دختر بسه باشه میگم خب راستش صبح که از خواب بیدار شدم کوکی صورتش جلو چشمام بود خیلی کیوت بود بعدش شیطنتم گل کردو لپشو بوسیدم حالا تو بنال😐
جیا: خب فکر کنم داشتم از رو کاناپه که یهو از تو اون دستای خوشگل نامجون در اومدم نخواستم جلوش ضایع بازی در بیارمو بلند شدم فورا
بریم جا پسرا
#کوک
اینا دارن چی میگن هان بچه ها هن چی این منو بوس کرده قیافه کوک😲😐😐
جیمین:،حتما دیگ چاخان که نمیبنده اونم با دوست صمیمیش راستی نامجون تو چی 😑
نامجون خب راستش اره گرفتمش دلم براش سوخت خیلی کیوت بود
تیهونگ :هوم فکر کنم لیدرمون عاشق شده🤣🤣 {با صدای بلند میگه اینو}
#می چا
داشتیم هرف میزدیم که صدای تیهونگ اومد گفت لیدرمون عاشق شده با تعجب به جیا نگاه کردم
شبی چی قرمز شده بود ولی سیع می کرد خودشو کنترل کنه
اعضا وقتی فهمیدن میخوایم بیایم بیرون فورا رفتن سرکاراشون ولی کوک خیلی مشکوک میزد همش دستاش رو لپاش بود
ولی جلو خودمو گرفتم یهو شیطنتم گل کرد
رفتم جلو و اروم لپشو بوس گردمو ذوق زده رفتم مسواک بزنم
#نامجون
بیدار شدم ساعت ۸ بود رفتم پایین
اولین چیزی که دیدم جیا بود خیلی کیوت خوابیده بود ولی داشت از روی کاناپه میوفتاد فورا رفتم برگردونمش که اوفتاد رو دستم
و از خواب بیدار شد جیا: ها چیه چیه تو کی تو:هچی اروم باش تو بغل منی وای وقتی منو دید کپ کرد
فورا بلندشد و گفت :اوه ممنون اوپا نامجون
زبونم بند اومده بود که به خودم اومدم
#جیا
ویی داشتم قش میکردم رفتم صورتمو بشورم می چا رو دیدم اونن خر ذوق بود بد جورم رفتم تو
تو:می چا چیه اینقدر خوش حالی دخترر
می چا :هیی دختر خودت چرا خر ذوقی عااا
تو:هعی من اول پرسیدم بنال دیگه گوزو{😐🤣گوزو🤣🤣 اینقدر صداتون و برا هم میبرین بالا که کلا میرین تو یه دنیا دیگه متوجه اعضا هم نمیشین که دارن نگاهتون میکنن}
#می چا
هوی دختر بسه باشه میگم خب راستش صبح که از خواب بیدار شدم کوکی صورتش جلو چشمام بود خیلی کیوت بود بعدش شیطنتم گل کردو لپشو بوسیدم حالا تو بنال😐
جیا: خب فکر کنم داشتم از رو کاناپه که یهو از تو اون دستای خوشگل نامجون در اومدم نخواستم جلوش ضایع بازی در بیارمو بلند شدم فورا
بریم جا پسرا
#کوک
اینا دارن چی میگن هان بچه ها هن چی این منو بوس کرده قیافه کوک😲😐😐
جیمین:،حتما دیگ چاخان که نمیبنده اونم با دوست صمیمیش راستی نامجون تو چی 😑
نامجون خب راستش اره گرفتمش دلم براش سوخت خیلی کیوت بود
تیهونگ :هوم فکر کنم لیدرمون عاشق شده🤣🤣 {با صدای بلند میگه اینو}
#می چا
داشتیم هرف میزدیم که صدای تیهونگ اومد گفت لیدرمون عاشق شده با تعجب به جیا نگاه کردم
شبی چی قرمز شده بود ولی سیع می کرد خودشو کنترل کنه
اعضا وقتی فهمیدن میخوایم بیایم بیرون فورا رفتن سرکاراشون ولی کوک خیلی مشکوک میزد همش دستاش رو لپاش بود
۲۳.۱k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.