عشق بی نهایت جونگ کوک پارت ۹
#جین
زدم به پای کوک که اینقدر ضایع نباشه
تو: بچه ها بیاین صبحونه حاضره
می چا:جیا توبرو من گوشنم نیست میرم بالا خودمو مرتب کنم بعد صبحونه بریم
وبعد جیا زد روشونه می چا و گفت:دختر چته حالت خوبه
می چا:اره بابا تو حالت خوبه که به من گیر میدی و بعد رفت بالا
#می چا
رفتم بالا یواشکی یه کوک نگاه میکردم که یهو بی دلیل بغضم گرفت رفتم اتاق کوک کیفم اونجا بود گوشیمو هندزفری مو برداشتم آهنگ {SAVAGE LOVE}
رو گزاشتمو صداشو زیاد کردم و شروع کردم به رقصیدن بعد تموم شدن آهنگ متوجه شدم درو قفل نکرده بود با استرس چشامو باز کردم
بله چیزی که فکر میکردم
جلو چشمام بود کوک و جیا کوک اومد جلو گعت: براوووو عاای بود از منم بهتر رقصیدی
جیا گفت بریم تو: بریم
رفتید پایین با اعضا خدا حافظی کردین و رفتین تو راه چنتا لباس دیدین خیلی خوشتون اومده بود گرفتین {عکسشو میزارم}و رفتین خوابگاه
#جیا
رفتیم خوابگاه ساعتمو نگاه کردم ساعت ۱۱ شده بود همه تو خوابگاه بودن منو می چا با استرس رفتیم تو همه داشتن به ما نگاه میکردن که
می چا در گوشم گفت: دختر ابرومون رفت یکم جدی باش شبی سوسک ترسو شدی مثلا تو
از من بزرگ تری
جیا یکم جدی شد رفتیم تو اوتاقمون تا درو بستیم زدیم زیر خنده و ادا بچه هاو خودمونو در اوردیم
وسیله هامون رو از توی چمدون هامون در آوردیم و چیدیم می چا وسایل کیفشو داشت میزاشت بیرون که یهو یه برگه اوفتاد پایین
تو:می چا اون برگه چی بود
می چا:کدوم این
برگه رو برداشت روش نوشته بود از زبان کوک : دیشب خیلی مست کرده بودی بعضی حرفایی که زدی خیلی زهنمو درگیر کرده بود میخواستم بپرسم واقعا میخواستی خودکشی کنی
می چا که از خوندن این خیلی تعجب کرده بود زبونش بند اومده بود
زدم به پای کوک که اینقدر ضایع نباشه
تو: بچه ها بیاین صبحونه حاضره
می چا:جیا توبرو من گوشنم نیست میرم بالا خودمو مرتب کنم بعد صبحونه بریم
وبعد جیا زد روشونه می چا و گفت:دختر چته حالت خوبه
می چا:اره بابا تو حالت خوبه که به من گیر میدی و بعد رفت بالا
#می چا
رفتم بالا یواشکی یه کوک نگاه میکردم که یهو بی دلیل بغضم گرفت رفتم اتاق کوک کیفم اونجا بود گوشیمو هندزفری مو برداشتم آهنگ {SAVAGE LOVE}
رو گزاشتمو صداشو زیاد کردم و شروع کردم به رقصیدن بعد تموم شدن آهنگ متوجه شدم درو قفل نکرده بود با استرس چشامو باز کردم
بله چیزی که فکر میکردم
جلو چشمام بود کوک و جیا کوک اومد جلو گعت: براوووو عاای بود از منم بهتر رقصیدی
جیا گفت بریم تو: بریم
رفتید پایین با اعضا خدا حافظی کردین و رفتین تو راه چنتا لباس دیدین خیلی خوشتون اومده بود گرفتین {عکسشو میزارم}و رفتین خوابگاه
#جیا
رفتیم خوابگاه ساعتمو نگاه کردم ساعت ۱۱ شده بود همه تو خوابگاه بودن منو می چا با استرس رفتیم تو همه داشتن به ما نگاه میکردن که
می چا در گوشم گفت: دختر ابرومون رفت یکم جدی باش شبی سوسک ترسو شدی مثلا تو
از من بزرگ تری
جیا یکم جدی شد رفتیم تو اوتاقمون تا درو بستیم زدیم زیر خنده و ادا بچه هاو خودمونو در اوردیم
وسیله هامون رو از توی چمدون هامون در آوردیم و چیدیم می چا وسایل کیفشو داشت میزاشت بیرون که یهو یه برگه اوفتاد پایین
تو:می چا اون برگه چی بود
می چا:کدوم این
برگه رو برداشت روش نوشته بود از زبان کوک : دیشب خیلی مست کرده بودی بعضی حرفایی که زدی خیلی زهنمو درگیر کرده بود میخواستم بپرسم واقعا میخواستی خودکشی کنی
می چا که از خوندن این خیلی تعجب کرده بود زبونش بند اومده بود
۲۴.۴k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.