پارت آخرینتکهقلبم به قلم izeinabii

#پارت_۱۷۳ #آخرین_تکه_قلبم به قلم #izeinabii
نیما:
چشماشو بسته بود و آروم نفس می کشید.

موهاشو نوازش کردم و گفتم:

_همیشه نفس بکش..

سرشو بالا گرفت تا ببینه منو .

_چرا؟

_نفست وابسته به نفس کشیدنمه..هر چقدر که بگم خوشحالم کم گفتم.

با تعجب پرسید:
_از چی؟

گونشو نوازش کردم و گفتم:
_از اینکه دوباره حالت خوب شده و سالم کنارمی توی بغلم نفس می کشی ..

سرشو از سینم جدا کرد و دستاشو قاب صورتم کرد.

_لپو تر شدیا..

_هواست هست چی می گم نیاز؟

لپمو کشید و گفت:
_هواسم نبود..چی گفتی مگه؟

با اخم گفتم:
_هواست کجا بود دقیقا؟

مظلوم سرشو انداخت پایین و گفت:
_به..

_به چی؟؟

_به تپش قلبت..

چونشو گرفتم توی دستمو و سرشو آوردم بالا.

_نگام کن ببینم.

مظلوم توی چشمام زل زد .

منم دستامو قاب صورتش کردم و گفتم:
_خیلی دوست دارما..

لبای آویزونش خندون شد .

_بخند دوباره..آفرین!

سرشو تکون داد و گفت:
_چبش..لپوخان!

لپشو کشیدم و گفتم :
_تو که خووت لپو تری !

ابروبی انداخت بالا و نچ نچ کرد.

با اخم مصنوعی گفتم:
_آره گفتم ..فهمیدی .

زبونشو درآورد و گفت:
_نه نه نه ..ی ی ی.

خواست از دستم در بره که نذاشتم تکون بخوره.

کشیدمش تو آغوشم..خواست فرار کنه که گفتم:
_اگه از جات تکون بخودی یه جوری فشارت می دم که بفهمی فقط باید به آقات بگی چشم!

از ترس تکونم نخورد فقط با اون مشت کوچیکش زد به سینم.

_نکن نیاز..

_آخیش دردت کرد؟

درحالی که خنده ام گرفته بود گفتم:
_نه..دست خودت درد می گیره خب!

دوباره دستشو مشت کرد و کوبید رو سینه ام.
_بیژول..

_خودتی..

_توییی توووو.

_هیس تو باز صداتو واسه من بردی بالا ضعیفه؟

_ضعیفه منم یا تو؟؟


با اخم گفتم:
_تو !

درحالی که داشت حرص می خورد گفت:
_بزار رژ قرمز بزنم این شال کزاییمم از سرم درارم موهامو شونه بزنم ببینم بازم می تونی خودتو کنترل کنی.

لعنتی..

_می تونم..

پوزخندی زد و گفت:
_معلوم می شه!

با تعجب پرسیدم:
_دقیقا کی؟

_نمی دونم هر وقت موقعیتش پیش بیاد حالیت می کنم پسره ی..

_پسره ی چی؟ها؟

با حرص گفت:
_بد!

خندیدم و آروم بغلش کردم.

_گاو..

صداش رفت بالا و گفت:
_نیماااااا...

_جون نیما؟؟

_من جوجه ات مگه نبودم ؟

با خنده گفتم:
_آره آره جوجه کوچولوی منی.

عین جوجه کوچولو ها توی بغلم جمع می شد.. خیلی ظریف و کوچولو بود..جدیدا داشت لپ درمیاورد و تپل می شد..

نمی دونم چجوری شد کی شد ولی یهو به خودم اومدم دیدم دلمو برده..!



*************

آسمان به آسمان ، کوچه به کوچه ، رویا به رویا ؛
هر جایی که مینگرم با منی
اما دلم برایت تنگ میشود …
#نظر_فراموش_نشه_عزیزان
@ava_panahi ♡ دعا کنبد واسه سلامتی دوست عزیزم
*

#فانتزی #جذاب #عاشقانه #عکس_نوشته #FANDOGHI #فردوس_برین #طنز #دخترونه #هنر_عکاسی #هنر #wallpaper
دیدگاه ها (۶)

#پارت_۱۷۴ #آخرین_تکه_قلبم به قلم #izeinabiiنیاز:با ضربه ای ک...

#پارت_۱۷۵ #آخرین_تکه_قلبم به قلم #izeinabii نیاز:با اومدن زن...

#پارت_۱۷۲ #آخرین_تکه_قلبم به قلم #izeinabiiنیاز؛دستمو گرفت ت...

#بی_احساس #شادمهر_عقیلی عشقمم که واسم آهنگ خونده تو شب تولد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط