p60
ویو جیمین
از خواب بیدار شدم
جیمین: اوف بزار ببینم ات چیکار میکنه
رفتم توکه دیدم ات نیست یعنی کجاست
جیمین: پرستاررر
٪: بله
جیمین: زن من کجاست؟
٪: ااا منظورتون خانم کیم ات هس؟
جیمین: اره
٪: ایشون 35دقیقه پیش مرخص شدن
جیمین: چییییی(عصبی)
جیمین رفت از بیمارستان بیرون
جیمین: نمیزارم نمیزارم تنهام بزاری هه فک کردی اجازشو داری؟
ویو ات و لوسی
لوسی: ات برات بلیط هواپیما براب پاریس گرفتم
ات:ممنون به هیچ کس چیزی نگو
لوسی: اوکی ولی چرا اینکارو کردی
ات: ولش.. اوه ساعت چند پرواز دارم
لوسی: 2ساعت دیگه
ات: لباسم؟ مونده عمارت
لوسی: الان من برات سفارش میدم که بیارن به خونه تو پاریست
ات: ممنون
پرش زمانی به فرا رسیدن رفتن ات
لوسی: اتتتتت 😭مراقب خودت باش من بهت سر میزنمممم😭🖐🏻
ات: 🥲🖐🏻
ات رفت
ویو جیمین
اههههههه این کجاست زنگ زدم به تهیونگ
تهیونگ: اوه سلام علیکم آفتا...(جیمین نزاشت حرفشو ادامه بده)
جیمین: تهیونگ این لوس بازیا رو بزار کنار ات فرار کرده
تهیونگ: ههه تو گفتی منم باور کردم😒
جیمین: مگم کری(جدی)
تهیونگ: کجا؟ چرا؟
جیمین: میخواست ازم جدا بشه بخاطر اینکه من اونو تنها گذاشتم و بچمون مرد
تهیونگ: شت داشم همش تقصیر خودته
جیمین: من هرچی زنگ میزنم برنمیداره به لوسی بگو بزنگه بهش
تهیونگ: لوسی خونه نیست
جیمین: کجاست؟ نکنه... نکنه اون به ات کمکم کنه
تهیونگ: نه بابا گفت کار زنونه داره
جیمین: وااای دارم دیونه میشمممممممم
تهیونگ: بسه دیگه بیا خونه من باهام حرف بزنیم
جیمین: تو چی میگی من میگم ات گشم شده اصلا خدافظ
قط کرد
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
از خواب بیدار شدم
جیمین: اوف بزار ببینم ات چیکار میکنه
رفتم توکه دیدم ات نیست یعنی کجاست
جیمین: پرستاررر
٪: بله
جیمین: زن من کجاست؟
٪: ااا منظورتون خانم کیم ات هس؟
جیمین: اره
٪: ایشون 35دقیقه پیش مرخص شدن
جیمین: چییییی(عصبی)
جیمین رفت از بیمارستان بیرون
جیمین: نمیزارم نمیزارم تنهام بزاری هه فک کردی اجازشو داری؟
ویو ات و لوسی
لوسی: ات برات بلیط هواپیما براب پاریس گرفتم
ات:ممنون به هیچ کس چیزی نگو
لوسی: اوکی ولی چرا اینکارو کردی
ات: ولش.. اوه ساعت چند پرواز دارم
لوسی: 2ساعت دیگه
ات: لباسم؟ مونده عمارت
لوسی: الان من برات سفارش میدم که بیارن به خونه تو پاریست
ات: ممنون
پرش زمانی به فرا رسیدن رفتن ات
لوسی: اتتتتت 😭مراقب خودت باش من بهت سر میزنمممم😭🖐🏻
ات: 🥲🖐🏻
ات رفت
ویو جیمین
اههههههه این کجاست زنگ زدم به تهیونگ
تهیونگ: اوه سلام علیکم آفتا...(جیمین نزاشت حرفشو ادامه بده)
جیمین: تهیونگ این لوس بازیا رو بزار کنار ات فرار کرده
تهیونگ: ههه تو گفتی منم باور کردم😒
جیمین: مگم کری(جدی)
تهیونگ: کجا؟ چرا؟
جیمین: میخواست ازم جدا بشه بخاطر اینکه من اونو تنها گذاشتم و بچمون مرد
تهیونگ: شت داشم همش تقصیر خودته
جیمین: من هرچی زنگ میزنم برنمیداره به لوسی بگو بزنگه بهش
تهیونگ: لوسی خونه نیست
جیمین: کجاست؟ نکنه... نکنه اون به ات کمکم کنه
تهیونگ: نه بابا گفت کار زنونه داره
جیمین: وااای دارم دیونه میشمممممممم
تهیونگ: بسه دیگه بیا خونه من باهام حرف بزنیم
جیمین: تو چی میگی من میگم ات گشم شده اصلا خدافظ
قط کرد
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
۹.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.