Police mam
Police mam
Part 2۲
*خونه*
ا/ت: من رو تخت داشتم کتاب میخوندم و نمیدونستم کوک داره چیکار میکنه و کجاست( خونست) که یهو اومد تو اتاق و آروم دراز میکشه و سرشو زو سینه ام میزارع
کوک: چی میخونی؟
ا/ت: کتاب
کوک:😐..خودم میدونم کتاب..چه کتابی؟
ا/ت: دال دوست داشتنی من..خیلی قشنگه..داشتی چیکار میکردی؟
کوک: برای دخترم و عشقم نودل درست میکردم
ا/ت: پیداشون کردی؟ ( تعجب)
کوک:😂😌..آره
ا/ت: من اوناا رو قایممم کرده بودممممم
کوک: دیگه..😂 ..من جئونم خانوم
ا/ت: هیییی
کوک: ایندفعه که قایم کردم پیداش کردی..دیگه تو سطل آشغال پیداشون میکنی..من اونا رو واسه روز مبادا نگه داشتم
کوک: باشه باشه فقط قایم نکن..منو باش واسه کی رامن درست میکنم
ا/ت: موهاشو بوس کردم* تو عشقمی..هرچی درست کنی خوشمزه اس.. خیلی گشنمه😋
کوک: یکم دیگه آماده میشه ؛)
ا/ت: کوک رفت آشپزخونه تأ ادامه آشپزیش رو انجام بده..منم رفتم از پشت بغلش کردم که گفت
کوک : گشنته؟
ا/ت؛ اهوم
کوک: الان آماده میشه فدات شم
**
ا/ت: دستت درد نکنه
کوک: چطور بود؟
ا/ت: عالی..خوابم میاد
کوک: بیا بریم بخوابیم..موقعی که ظرفامو رو ظرف شویی گذاشتیم آروم براید بغلش کردم..برم دوتا نی نی رو بخوابونم
ا/ت:😂..دارم خمار میشم
کوک: از چشمات معلومه چقدر خوابت میاد
*نه ماه بعد*
کوک:یونا رو امروز آوردم سرکار به اسرار بچه ها..ا/ت هم با لیا و بقیه رفته بیرون*
جین: آفرین پسر خوب..حالا نی نی منو بده برو سر کارت*...شلاممم کوشولوو
یونا: خنده*
جین: جونمم جوجهه
سونگ ایل: جین..توهم میری ماموریت من پیش بچه میمونم
جین: یاااا..
سونگ ایل: رو حرف فرماندت حرف میزنی؟
جین: خیر...
کوک: فرمانده مواظبش باشید ها..اینم شیشه شیرش*
سونگ ایل: چشم 😂
Part 2۲
*خونه*
ا/ت: من رو تخت داشتم کتاب میخوندم و نمیدونستم کوک داره چیکار میکنه و کجاست( خونست) که یهو اومد تو اتاق و آروم دراز میکشه و سرشو زو سینه ام میزارع
کوک: چی میخونی؟
ا/ت: کتاب
کوک:😐..خودم میدونم کتاب..چه کتابی؟
ا/ت: دال دوست داشتنی من..خیلی قشنگه..داشتی چیکار میکردی؟
کوک: برای دخترم و عشقم نودل درست میکردم
ا/ت: پیداشون کردی؟ ( تعجب)
کوک:😂😌..آره
ا/ت: من اوناا رو قایممم کرده بودممممم
کوک: دیگه..😂 ..من جئونم خانوم
ا/ت: هیییی
کوک: ایندفعه که قایم کردم پیداش کردی..دیگه تو سطل آشغال پیداشون میکنی..من اونا رو واسه روز مبادا نگه داشتم
کوک: باشه باشه فقط قایم نکن..منو باش واسه کی رامن درست میکنم
ا/ت: موهاشو بوس کردم* تو عشقمی..هرچی درست کنی خوشمزه اس.. خیلی گشنمه😋
کوک: یکم دیگه آماده میشه ؛)
ا/ت: کوک رفت آشپزخونه تأ ادامه آشپزیش رو انجام بده..منم رفتم از پشت بغلش کردم که گفت
کوک : گشنته؟
ا/ت؛ اهوم
کوک: الان آماده میشه فدات شم
**
ا/ت: دستت درد نکنه
کوک: چطور بود؟
ا/ت: عالی..خوابم میاد
کوک: بیا بریم بخوابیم..موقعی که ظرفامو رو ظرف شویی گذاشتیم آروم براید بغلش کردم..برم دوتا نی نی رو بخوابونم
ا/ت:😂..دارم خمار میشم
کوک: از چشمات معلومه چقدر خوابت میاد
*نه ماه بعد*
کوک:یونا رو امروز آوردم سرکار به اسرار بچه ها..ا/ت هم با لیا و بقیه رفته بیرون*
جین: آفرین پسر خوب..حالا نی نی منو بده برو سر کارت*...شلاممم کوشولوو
یونا: خنده*
جین: جونمم جوجهه
سونگ ایل: جین..توهم میری ماموریت من پیش بچه میمونم
جین: یاااا..
سونگ ایل: رو حرف فرماندت حرف میزنی؟
جین: خیر...
کوک: فرمانده مواظبش باشید ها..اینم شیشه شیرش*
سونگ ایل: چشم 😂
- ۱۸.۲k
- ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط