پارت ۵۴
پارت ۵۴
ددی_فاکر
ساناکو:: خدایاا😐😐😐سوبییین خاک توسرممممم
ساناکو پرید گوشیشو برداشت و زنگ زد ب سوبی...
سوبین:: ن..نونا
ساناکو:: عزیزم...خوبی؟! کجایی؟!
سوبین:: نمیگم...
ساناکو:: ببین همچی اوکیه نگران نباش زیر نظر نیستم
سوبین:: ولی...
ساناکو:: بس کن
سوبین:: خب اوکی...بوسانیم
ساناکو:: هههفففف ادرس دقیقو بفرست فردا مودم میام دنبالتون
سوبین:: باشه
ساناکو:: دوست دختر اوسکلت خوبه؟!
سوبین:: عاره😐
ساناکو:: بای،فردا باهات تماس میگیرم
سوبین:: بای بای
......................................................................................
آنا:: اوپاا
سوبین:: نونا بود...سانامی
آنا:: چی گفت؟! زندس؟!
سوبین:: آره فردا میام دنبالمون انگار همچی اوکیه
آنا:: چرا اول نخاستی بگی کجایی؟!
سوبین:: ممکن بود ساناکو گروگان باشه و اونا داشته باشن ازش حرف میکشیدن آخرش رمزی حرفیدیم ک فهمیدم مشکلی نیست
آنا:: چ چیزاییش رمزی بود؟!
سوبین:: بین منو نوناس😐
آنا:: بدجنس😒
سوبین:: شام بده بخوریم
آنا:: برو یچیزی کوفت کن خودت
آنا با لج پاشد و رفت تو اتاقشون
سوبین:: ب عنم ک مثلاً قهری😐
سوبین خودش رفت تو آشپزخونه و با مواد مخصوص شروع کرد ب درست کردن فسفوداش...
......................................................................................
یوری:: کوک هیچ اقدامی نمیکنه،اصن مگه میتونه
ساناکو:: خیلی طوش نمیکشه ک...خلاص میشه
یوری:: میکشیش؟؟!!
ساناکو:: منظورم خلاصی از اینجاس
یوری:: میخای فراریش بدی؟!اون درسته ک قدرتشو از دست داده ولی ثروتشو داره میتونه همرو بخره...این باندای مافیایی برده پولن،فقط کافیه اسکناس ببینن،حاضرن هرکاری کنن،و برن با کوک
ساناکو:: من فراریش ندمم...خودش میره...دست کم نگیرش
یوری:: واااای بعد هممونو...
ساناکو:: کاری ب جون ما نداره
یوری:: از کجا انقد مطمئن حرف میزنی؟! ایش
ساناکو:: نزدیک ترین کسی ک داشت من بودم،من همچیشو میفهمم و حس میکنم
یوری:: فق حس عشق بش داری
ساناکو:: ببند دیگه...
یوری:: میرم بخوابم...
ساناکو:: شب خوش
❌❌❌اصکی ممنوع❌❌❌
ددی_فاکر
ساناکو:: خدایاا😐😐😐سوبییین خاک توسرممممم
ساناکو پرید گوشیشو برداشت و زنگ زد ب سوبی...
سوبین:: ن..نونا
ساناکو:: عزیزم...خوبی؟! کجایی؟!
سوبین:: نمیگم...
ساناکو:: ببین همچی اوکیه نگران نباش زیر نظر نیستم
سوبین:: ولی...
ساناکو:: بس کن
سوبین:: خب اوکی...بوسانیم
ساناکو:: هههفففف ادرس دقیقو بفرست فردا مودم میام دنبالتون
سوبین:: باشه
ساناکو:: دوست دختر اوسکلت خوبه؟!
سوبین:: عاره😐
ساناکو:: بای،فردا باهات تماس میگیرم
سوبین:: بای بای
......................................................................................
آنا:: اوپاا
سوبین:: نونا بود...سانامی
آنا:: چی گفت؟! زندس؟!
سوبین:: آره فردا میام دنبالمون انگار همچی اوکیه
آنا:: چرا اول نخاستی بگی کجایی؟!
سوبین:: ممکن بود ساناکو گروگان باشه و اونا داشته باشن ازش حرف میکشیدن آخرش رمزی حرفیدیم ک فهمیدم مشکلی نیست
آنا:: چ چیزاییش رمزی بود؟!
سوبین:: بین منو نوناس😐
آنا:: بدجنس😒
سوبین:: شام بده بخوریم
آنا:: برو یچیزی کوفت کن خودت
آنا با لج پاشد و رفت تو اتاقشون
سوبین:: ب عنم ک مثلاً قهری😐
سوبین خودش رفت تو آشپزخونه و با مواد مخصوص شروع کرد ب درست کردن فسفوداش...
......................................................................................
یوری:: کوک هیچ اقدامی نمیکنه،اصن مگه میتونه
ساناکو:: خیلی طوش نمیکشه ک...خلاص میشه
یوری:: میکشیش؟؟!!
ساناکو:: منظورم خلاصی از اینجاس
یوری:: میخای فراریش بدی؟!اون درسته ک قدرتشو از دست داده ولی ثروتشو داره میتونه همرو بخره...این باندای مافیایی برده پولن،فقط کافیه اسکناس ببینن،حاضرن هرکاری کنن،و برن با کوک
ساناکو:: من فراریش ندمم...خودش میره...دست کم نگیرش
یوری:: واااای بعد هممونو...
ساناکو:: کاری ب جون ما نداره
یوری:: از کجا انقد مطمئن حرف میزنی؟! ایش
ساناکو:: نزدیک ترین کسی ک داشت من بودم،من همچیشو میفهمم و حس میکنم
یوری:: فق حس عشق بش داری
ساناکو:: ببند دیگه...
یوری:: میرم بخوابم...
ساناکو:: شب خوش
❌❌❌اصکی ممنوع❌❌❌
۴۶.۱k
۱۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.