مافیای خشن من
پارت چهارم
نه.....بابام....همچین .هق آدم هق عو.ضی هق نبود نه(گریه)
از زبان تهیونگ:
نا خداگاه بغلش کردم تا آروم بشه خودم هم نمی دونم چرا
از زبان ا.ت
بعد دیدن ویدیو گریم گرفت
واقعاً بابام همچین آدم عو.ضی بوده
بعد تهیونگ بغلم کرد شکع شدم اما بغلش بهم آرامش میداد برای همین توی بغلش گریه کردم
+ا.ت بسه به خودت بیا کافیه اشک هاتو حروم کردی
لباس منم خیس کردی
-ببخشید برای همه چیز به خاطر اینکه حرفتو باور نکردم
باهات سالها به خاطر بابام دشمن بودم
الان بابام هم دشمنه منه
یه فکری دارم چه طوره ما همکاری کنیم و باهم از بابام انتقام بگیریم نظرت چیه؟
(بقیش پارت بعد)
نه.....بابام....همچین .هق آدم هق عو.ضی هق نبود نه(گریه)
از زبان تهیونگ:
نا خداگاه بغلش کردم تا آروم بشه خودم هم نمی دونم چرا
از زبان ا.ت
بعد دیدن ویدیو گریم گرفت
واقعاً بابام همچین آدم عو.ضی بوده
بعد تهیونگ بغلم کرد شکع شدم اما بغلش بهم آرامش میداد برای همین توی بغلش گریه کردم
+ا.ت بسه به خودت بیا کافیه اشک هاتو حروم کردی
لباس منم خیس کردی
-ببخشید برای همه چیز به خاطر اینکه حرفتو باور نکردم
باهات سالها به خاطر بابام دشمن بودم
الان بابام هم دشمنه منه
یه فکری دارم چه طوره ما همکاری کنیم و باهم از بابام انتقام بگیریم نظرت چیه؟
(بقیش پارت بعد)
۳.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.