مافیای خشن من

پارت چهارم
نه.....بابام....همچین .هق آدم هق عو.ضی هق نبود نه(گریه)
از زبان تهیونگ:
نا خداگاه بغلش کردم تا آروم بشه خودم هم نمی دونم چرا
از زبان ا.ت
بعد دیدن ویدیو گریم گرفت
واقعاً بابام همچین آدم عو.ضی بوده
بعد تهیونگ بغلم کرد شکع شدم اما بغلش بهم آرامش میداد برای همین توی بغلش گریه کردم
+ا.ت بسه به خودت بیا کافیه اشک هاتو حروم کردی
لباس منم خیس کردی
-ببخشید برای همه چیز به خاطر اینکه حرفتو باور نکردم
باهات سالها به خاطر بابام دشمن بودم
الان بابام هم دشمنه منه
یه فکری دارم چه طوره ما همکاری کنیم و باهم از بابام انتقام بگیریم نظرت چیه؟
(بقیش پارت بعد)
دیدگاه ها (۰)

دوتا پارت دیگه گذاشتم چون فردا نمیتونم زیاد فعالیت کنم

مافیای خشن من

مافیای خشن من

مافیای خشن من

سلام پرنسسا 💖💖 🌼خیانت درون عشق 🌼 ....پارت دوم....ـ ویو ت...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط