همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁴³ )
همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁴³ )
& جئون اول به سمت عمارت رفت و ماشین خودش رو برداشت
رفت سمت ماشین که سوار بشه
که زودتر از اون یکی از خدمتکارا رفت سمت در که بشینه
_ داری چیکار میکنی؟؟
= بله قربان؟
دارم..میشینم پشت فرمون که شمارو برسونم..
_ نمیخواد!
امروز رو به استثنا خودم میرونم
= آه..بله..ببخشید
& پشت فرمون نشست و به سمت مقدر مورد نظر حرکت کرد
زیاد طولی نکشید که به نونه ی ا/ت رسید
ماشین رو دم در خونه پارک کرد و اروم به سمت در خونه رفت
( ا/ت اینجا ' فلش بک ' توی خونه ی ویلایی نسبتا ارزونی که اجاره کرده داره زندگی میکنه.
جئون هم توی آپارتمان شخصی خودش زندگی میکنه.
با این تفاوت که جئون بیشتر وقتش رو یا توی شرکت یا توی عمارتی که صاحبش پدرشه میگذرونه
و بیشتر کاراش رو اونجا انجام میده. )
& رفت جلو تا در بزنه
اما برای در زدن خیلی دو دل بود و میترسید
لحظه ای با خودش فکر کرد که چرا من باید بترسم؟
مگه طرف مقابلم کیه که بخواد باعث ترس و دلهره ای که الان دارم بشه؟
نفس عمیقی کشید و دستش رو به سمت موهاش برد
همون دست رو یمت جیب شلوارش برد و با دست دیگه اش در زد
صبر کرد
اما جوابی نگرفت
دوباره در زد
بازم خبری نشد
به در هلی داد
باز شد؟ چطوری؟ یعنی از قبل باز بوده؟ کسی داخله؟ نکنه دزد اومده؟
تمامی این سوال ها در چندین ثانیه توی ذهنش پرسیده و تکرار شد
نمیدونست الان بره داخل یا نه؟
خیلی اروم در رو باز کرد و وارد خونه شد
یه صدایی میومد!
صدای اواز خوندنی که داشت میپیچید
جلو تر رفت
ا/ت درحال دوش گرفتن بود و در عین حال درحال اواز خوندن
جونگ کوک به این حال ا/ت خندید
به ارومی ای خندید که صدای خنده اش حواس ا/ت رو جلب نکنه
همینطوری که درحال خندیدن بود
یادش اومد که در باز بود!
یعنی امکان داره کس دیگه ای جز ا/ت و اون توی اون مکان باشن؟؟
& جئون اول به سمت عمارت رفت و ماشین خودش رو برداشت
رفت سمت ماشین که سوار بشه
که زودتر از اون یکی از خدمتکارا رفت سمت در که بشینه
_ داری چیکار میکنی؟؟
= بله قربان؟
دارم..میشینم پشت فرمون که شمارو برسونم..
_ نمیخواد!
امروز رو به استثنا خودم میرونم
= آه..بله..ببخشید
& پشت فرمون نشست و به سمت مقدر مورد نظر حرکت کرد
زیاد طولی نکشید که به نونه ی ا/ت رسید
ماشین رو دم در خونه پارک کرد و اروم به سمت در خونه رفت
( ا/ت اینجا ' فلش بک ' توی خونه ی ویلایی نسبتا ارزونی که اجاره کرده داره زندگی میکنه.
جئون هم توی آپارتمان شخصی خودش زندگی میکنه.
با این تفاوت که جئون بیشتر وقتش رو یا توی شرکت یا توی عمارتی که صاحبش پدرشه میگذرونه
و بیشتر کاراش رو اونجا انجام میده. )
& رفت جلو تا در بزنه
اما برای در زدن خیلی دو دل بود و میترسید
لحظه ای با خودش فکر کرد که چرا من باید بترسم؟
مگه طرف مقابلم کیه که بخواد باعث ترس و دلهره ای که الان دارم بشه؟
نفس عمیقی کشید و دستش رو به سمت موهاش برد
همون دست رو یمت جیب شلوارش برد و با دست دیگه اش در زد
صبر کرد
اما جوابی نگرفت
دوباره در زد
بازم خبری نشد
به در هلی داد
باز شد؟ چطوری؟ یعنی از قبل باز بوده؟ کسی داخله؟ نکنه دزد اومده؟
تمامی این سوال ها در چندین ثانیه توی ذهنش پرسیده و تکرار شد
نمیدونست الان بره داخل یا نه؟
خیلی اروم در رو باز کرد و وارد خونه شد
یه صدایی میومد!
صدای اواز خوندنی که داشت میپیچید
جلو تر رفت
ا/ت درحال دوش گرفتن بود و در عین حال درحال اواز خوندن
جونگ کوک به این حال ا/ت خندید
به ارومی ای خندید که صدای خنده اش حواس ا/ت رو جلب نکنه
همینطوری که درحال خندیدن بود
یادش اومد که در باز بود!
یعنی امکان داره کس دیگه ای جز ا/ت و اون توی اون مکان باشن؟؟
۵.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.