ویو ات

ویو ات
بیدار شدم دیدم اون گاو نیست ( گاو عمته چلغوز منش ) ادمین خفه شو ( نمی خوام)
بیخیال رفتم دست صورتم و شستم رفتم پایین به اجوما گفت
+ اجوما کوک نیست
/ نه دخترم ی لباس برات میارم تا ساعت هشت شب آماده باش ارباب بیاد دنبالت
+ چشم
/ چی می خوری نهار
+ مگه ساعت چنده؟؟
/۳ ظهر
+ چییی برگام
/ نگفتی نهار میخوای
+ اومممم جاجا میونگ و دوبوکی نودل
/نمی ترگی انقدر می خوری
+ نهههههه بعد ی ربع اینا رو آورد شروع کردم به خوردن تموم شد
ویو کوک
اونقدر خسته بو دم رفتم خونه ساعت ۷:۳۵ بود دیدم ات لباس پوشیده و داره گوشواره می ندازه رفتم دستم و دور کمرش حلقه کردم تو این لباس خیلی سکسی شده بود
+ چیکار میکنی؟
-کوری نمی بینی دستم و دور کمرت حلقه کردم
+ میشه ولم کنی
_ نه
راوی
سرشو برد تو گردن ات وبو کرد اره دیگههه
لباس و براتون میزارم
سوار ماشین شدیم و رسیدیم کوک دستم و گرفت و وارد شدیم اونجا بوی الکل ویسکی پیچیده بود که دیدم کوک رفت سمت پسر و دست منم کشیده بود دنبالش
چند تا پسر بود ۳ تا
_ پسر ا این دوس دختر منه
÷ سلام ات من تهیونگم
*سلام منم جیمینم
"منم جئنون هستم برادر کوک
+ از آشنایی با همتون خوشحالمم‌
÷ لیا این اته دوست دختر کوک
€خوشبختم منم لیا هستم دوس دختر ته
÷لونا بیا این اته دوست دختر کوک
₩ خوشبختم منم لو نا هستم
+ منم با آشنایی با همتون خوشحالم
ویو ات ساعت ۱ بود از کوک خواستم برم دستشویی اجازه داد رفتم
@ سلام خوشگله
+ برو اون ور
@ این شب نشد الا ن انجامش میدام
+ تو گوه خوردی

دستای ات رو به سمت دیوار باد و سعی می کرد اونو ببوسهه که کوک اومد انقدر کتکش زد بعد دست اتو محکم گرفت وبه سمت ماشین رفتن
+ ای دستم
_ خفشو
+ من کاری نکردم خیلی تند رانندگی می کنی یواش برو
خفه شو ( عصبی)
خ
م
ر
ی