یاقوت عشق

یاقوت عشق
پارت ۱۲
این قسمت: اینجا کجاست؟
یلدا: ما کجاییم؟
شیدا: نمیدونم.
میراندا: توی جنگلیم؟
لایلا: اینطوری به نظر می رسه.
؟؟؟: شماها کی هستید؟
او یه پسر بود که یه شمشیر داشت و موهاش سیاه بود و چشماش آبی.
د ذ یلدا: وایییی این بشر از کجا اومده؟ انگار از بهشت اومده. واییی چی میگی دختر الان باید روی برگشتن به خونه تمرکز کنی نه این.
یلدا: ما از یه بُعد دیگه اومدیم. یهو یه پورتال ظاهر شد و ما رو کشوند اینجا و بعد بی هوش شدیم و نمیدونم چقدر بعدش به هوش اومدیم. من یلدا ایشون میراندا گرگ خاکستری مون لایلا و دختر ناز مون شیدا و آخر از همه ایشون هم آماندا هستن و شما کی باشین؟
؟؟؟: من گیو تومیوکا هستم.
داشت خودش رو معرفی می کرد که یهو...

ادامه دارد....

(نویسنده: ادامه اش رو خلاصه تو نظرات حدس بزنید و بنویسید.)
دیدگاه ها (۸)

داستان شدامی پارت ۱ بخش دوم: تولد عشق بعد شدو گفت درسته! من ...

۷۵ تایی شدنمون مبارک. 💙🖤🤍

یاقوت عشقپارت ۱۱این قسمت: بی حوصلگی از زبان یلدا آهههه حوصله...

یه مدت فعالیت نداشتم گفتم یه پارت دیگه از داستان شدامی بزارم...

«زندگی تباه من»(فصل دوم)&۸(ویو نائه)(آهی کشیدم و از روی تخت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط