فیک ماه من

فیک ماه من


Part ۴

ویو ا. ت

بلند شدم دیدم توی
یک اتاق بزرگ و الماسی
هستم هنوز زیاد چشامو
نمیتونستم باز کنم
دیدم یکی بالای سرم نشسته
پرسیدم تو کی هستی؟!

ویو لینو

منم همسرت ویارت


ویو ا. ت

تو همسر منی
کی گفته من باتو
هیچ صنمی ندارم
حرف مفت نزن

ویو لینو
درست صحبت
کن
وگرنه برات بعد تموم میشه
خانم کوچولو😈💜😈💜


ویو ا. ت


مثلا می خوای چیکار کنی؟!!



لینو: الان بهت نشون میدم آماده باش


ا. ت: آماده یه چی
چیکار می خوای بکنی؟!


لینو: ۱.. ۲.. ۳..


ا. ت: آخ چیکار می کنی؟!

لینو: مگه نمی خواستی بدونی چیکار می خوام بکنم ها؟! بهت نشوندادم
حالا بازم می خوای ادامه بدم یانه؟!


ا. ت: آخ آخ نه نه نههه


لینو: پس به حرفمم گوش کن
باشه بیبی! 😈💜😈😈💜


ا. ت: باشه آه

لینو: باشه نه
چشم فقط
چشم فهمیدی؟!!!


ا. ت: آره آره آره آه



پایان

Part 4
دیدگاه ها (۱)

فیک ماه منPart 5 فردای اون روز ویو ا. تبلند شدم از خواب می خ...

فیک ماه منPart 6 فردای اون روزویو لینوا. ت خانم فکراتو کردی؟...

فیک ماه من (مافیایی و😈) Part 3 ویو لینودخترو ببرینش اتاق من ...

فیک ماه منPart 2 ویوا. تساعت ۸صبح بود سریع بلند شدم آماده شد...

پارت ۴۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط