پارت ۲

پارت ۲
وقتی مافیا بود
درخواستی
اه سی:دایو دیدی چونهوا خودشو لوس میکرد برای استاد
دایو:خیلی زیاده روی میکنه منم بدم میاد ازش
که یون چان و چائو هم اومد پیششون(یون چان دوس پسر دایو) چائو(خواهر یون چان و یکی از دوستای دایو و اه سی که کلاسش با اون دوتا فرق داره)
یون چان: دارین راجب کی حرف میزنین
چائو: سلام چی شده
اه سی:هیچی بابا موضوع دوباره درباره چونهوا ست
دایو:باید میدیدینش چطور خودشو برای استاد لوس میکرد
چائو:برای استاد پارک
اه سی:اره
یون چان:این دختره واقعا حال بهم زنه چند روز پیش اومده بود پیش من و هی خودشو بهم می‌میچسبوند تا بلکه باهاش
دایو:باشه باشه بسه
اه سی:اوخی غیرتی شدی
چائو:اخی عزیزم
دایو:خب نمیخوام خودشو به یون چان بچسبونه وگرنه خودم میکشمش
یون چان:باشه باشه عزیزم اروم باشه
اه سی و چائو:*خنده*
چائو:راستی اه سی‌ کی میخوای به استاد پارک اعتراف کنی
اه سی:دوهفته دیگه تعطیلات تابستونه میاد و اخرش به استاد  میگم نظرتون چیه
یون چان:خوبه
چائو:خب بچه ها من دیگه قرار دارم باید برم
دایو:اوکی
چائو:میبینمتون
همه:بای
دایو:من و یون چان هم قرار داریم بای بای
اه سی :بای
............