آغوش سایه
آغوش سایه
پارت بیست و یکم❤️💙🖤
رفتم جلو و خنجر به من خورد
از زبان شدو
دیدم سونیک جلومه و اجازه نداد خنجر به من بخوره و قطرات خون ازش می چکید نمی تونستم راه بره افتاد توی بغلم
شدو:سونیک
سونیک: متاسفم بابت اینکه.....تنهاتون....گذاشتم
شدو:نه من متاسفم که اذیتت کردم من در حقت بد کردم اذیتت کردم و الان به تو شلیک کردم ولی تو جونتو برای من فدا کردی من متاسفم(با گریه)
سونیک:چون عاشقتم
شدو:منم عاشقتم
سونیک:اگر من مردم مراقب لیا باش
شدو:تو نمیمیری من پیشتم
سونیک:میدونم شدو
شدو:من میبرمت دکتر
سونیک:.....
شدو:سونیک بیدار شووووو
«فلش بک به بیمارستان»
ماریا:شدو سونیک کجاست
شدو:توی اون اتاق
ماریا:واقعا که دیوونه ای اون تو را نجات داد ولی تو....
لیا:مامانی مامانی(با گریه)
ماریا:شدو تو باید جبران کنی
شدو:جبرانش می کنم قول میدم
پرستار:خون زیادی از دست داده بودند ولی خدا را شکر الان خوبن می تونید ببینیشون
از زبان شدو
همه هجوم بردیم به در بیمارستان
شدو:سونیک
سونیک:جانم
به آرامی دستشو بوسیدم
شدو: متاسفم من واقعا متاسفم
سونیک:فراموشش کن
شدو:ممنونم
لیا:مامان
سونیک:لیا عزیزم بیا
لیا:دلم برات تنگ شده بود مامان
سونیک: منم عزیزم
لیا:تا ابد پیشم بمون مامانی
سونیک:چشم عزیزم
ماریا:سونیک خوبی
سونیک:ممنونم ماریا من خوبم
شدو:دوباره پیش همیم
سونیک: آره
شدو:ولی با یک سورپرایز....
سونیک و لیا و ماریا:چی....
ادامه دارد....
پارت بیست و یکم❤️💙🖤
رفتم جلو و خنجر به من خورد
از زبان شدو
دیدم سونیک جلومه و اجازه نداد خنجر به من بخوره و قطرات خون ازش می چکید نمی تونستم راه بره افتاد توی بغلم
شدو:سونیک
سونیک: متاسفم بابت اینکه.....تنهاتون....گذاشتم
شدو:نه من متاسفم که اذیتت کردم من در حقت بد کردم اذیتت کردم و الان به تو شلیک کردم ولی تو جونتو برای من فدا کردی من متاسفم(با گریه)
سونیک:چون عاشقتم
شدو:منم عاشقتم
سونیک:اگر من مردم مراقب لیا باش
شدو:تو نمیمیری من پیشتم
سونیک:میدونم شدو
شدو:من میبرمت دکتر
سونیک:.....
شدو:سونیک بیدار شووووو
«فلش بک به بیمارستان»
ماریا:شدو سونیک کجاست
شدو:توی اون اتاق
ماریا:واقعا که دیوونه ای اون تو را نجات داد ولی تو....
لیا:مامانی مامانی(با گریه)
ماریا:شدو تو باید جبران کنی
شدو:جبرانش می کنم قول میدم
پرستار:خون زیادی از دست داده بودند ولی خدا را شکر الان خوبن می تونید ببینیشون
از زبان شدو
همه هجوم بردیم به در بیمارستان
شدو:سونیک
سونیک:جانم
به آرامی دستشو بوسیدم
شدو: متاسفم من واقعا متاسفم
سونیک:فراموشش کن
شدو:ممنونم
لیا:مامان
سونیک:لیا عزیزم بیا
لیا:دلم برات تنگ شده بود مامان
سونیک: منم عزیزم
لیا:تا ابد پیشم بمون مامانی
سونیک:چشم عزیزم
ماریا:سونیک خوبی
سونیک:ممنونم ماریا من خوبم
شدو:دوباره پیش همیم
سونیک: آره
شدو:ولی با یک سورپرایز....
سونیک و لیا و ماریا:چی....
ادامه دارد....
- ۱.۳k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط