جیمین فیک زندگی پارت ۲۴#
جیمین فیک زندگی پارت ۲۴#
ویو هستی ( ادمین )
صدای مردم و ماشین ها به گوش میرسید . بارون به بدن بی جون ات غرق در خون میخورد . صدای آژير امبولانس به گوش میرسید .
ات رو سوار امبولانس کردن و راهی بیمارستان شدن . ات رو سریع به داخل یک اتاق بردن و بهش سرم و ماسک اکسيژن و کلی د و دستگاه زدن .
دکتر : گوشیش رو بگیرید و به اولین فرد تو مخاطبین زنگ بزنید
پرستار : چشم
گوشی ات رو رفت و زنگ زد
نامجون : به دخترم ات خانم
پرستار: جناب شما صاحب این تلفن رو میشناسید
نامجون : بله ، اتفاقی برای ات افتاده
پرستار : جناب ایشون تصادف کرده و باید سریع به بیمارستان بیاید .
نامجون : بله الان میام . کدوم بیمارستان
پرستار : ....( ادرس و اسم بیمارستان )
نامجون : همین الان خودم رو میرسونم
ویو نامجون
سریع به ادرس بیمارستان رفتم
نامجون : خانم ات کجاست ؟
پرستار : شما باید ...
نامجون : من همراه کسی هستم که بهش زنگ زدید
پرستار : بله انتهای اون راهرو
دویدم سمت اتاق که دکتر بیرون اومد
دکتر : شما همراه این خانم هستین
نامجون : بله
از لای در نگاهی بهش کردم
نامجون : حالشون خوب میشه
دکتر : در وضعیت بدی قرار داره . خون ریزی شدید کرده و نیاز به خون داره اما خون مناسب براشون پیدا نشده اگه پیدا نشه متاسفانه ...
.
.
.
میدونم خوب نشد اما امید وارم خوشتون بیاد و حمایت کنید.
ویو هستی ( ادمین )
صدای مردم و ماشین ها به گوش میرسید . بارون به بدن بی جون ات غرق در خون میخورد . صدای آژير امبولانس به گوش میرسید .
ات رو سوار امبولانس کردن و راهی بیمارستان شدن . ات رو سریع به داخل یک اتاق بردن و بهش سرم و ماسک اکسيژن و کلی د و دستگاه زدن .
دکتر : گوشیش رو بگیرید و به اولین فرد تو مخاطبین زنگ بزنید
پرستار : چشم
گوشی ات رو رفت و زنگ زد
نامجون : به دخترم ات خانم
پرستار: جناب شما صاحب این تلفن رو میشناسید
نامجون : بله ، اتفاقی برای ات افتاده
پرستار : جناب ایشون تصادف کرده و باید سریع به بیمارستان بیاید .
نامجون : بله الان میام . کدوم بیمارستان
پرستار : ....( ادرس و اسم بیمارستان )
نامجون : همین الان خودم رو میرسونم
ویو نامجون
سریع به ادرس بیمارستان رفتم
نامجون : خانم ات کجاست ؟
پرستار : شما باید ...
نامجون : من همراه کسی هستم که بهش زنگ زدید
پرستار : بله انتهای اون راهرو
دویدم سمت اتاق که دکتر بیرون اومد
دکتر : شما همراه این خانم هستین
نامجون : بله
از لای در نگاهی بهش کردم
نامجون : حالشون خوب میشه
دکتر : در وضعیت بدی قرار داره . خون ریزی شدید کرده و نیاز به خون داره اما خون مناسب براشون پیدا نشده اگه پیدا نشه متاسفانه ...
.
.
.
میدونم خوب نشد اما امید وارم خوشتون بیاد و حمایت کنید.
- ۱۴.۲k
- ۱۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط