فیک چند پارتی جیمین( تولد دوباره )(پارت۷)
فیک چند پارتی جیمین( تولد دوباره )(پارت۷)
* ا....الان میخوای منو بکشی ؟
& هه کشتن نه فقط یه مدت پیش خودم نگه میدارمت ولی بهت قول نمیدم که اگه فضولی کنی یا داد بزنی نکشمت
شمای جیمین از عصبانیت و تشنگی به خون قرمز شده بود نتونست خودشو کنترل کنه و رفت سمت ا.ت و دوتا دندون نیشش رو داخل گردن ا.ت فرو برد کنترلش دست خودش نبود خیلی وقت بود دلش میخواست اینجوری خون ا.ت رو بخوره هرچی میخورد بیشتر دلش میخواست اما ممکن بود اگه زیاد خون بخوره باعث بشه ا.ت حالش بد بشه و غش کنه برای همین بعد از خوردن تقریبا یک لیوان و نیم خون از گردن ا.ت ولش کرد ولی دید که ا.ت غش کرد معمولا اگه بین ۳ تا ۴ لیوان خون بخورن کسی که خونشو خوردن غش میکنه ولی ا.ت دختر ضعیفیه و ممکنه غش کردنش به خاطر این باشه که از خبر خون آشام بودن جیمین شگفت زده شده جیمین که این وضع ا.ت رو دید سریع بغلش کرد و گذاشتش روی تخت همون اتاق و از اتاق بیرون رفت
برای احتیاط در اتاق رو قفل کرد تا ا.ت فرار نکنه و رفت تا واسش نودل درست کنه بعد از درست کردن نودل توی یک صرف گود ریختش و میخواست تزئینش کنه که صدای مشتری ا.ت به در اتاقش رو شنید
* هییییی درو باز کن لعنتی بزار برم حداقل بزار برم تو اتاق خودم (داد)
جیمین ضرف نودل رو با چاپستیک برداشت و رفت طبقه بالا در اتاق رو باز کرد ا.ت یه گوشه نشسته بود و داشت گریه میکرد ضرف نودل رو گذاشت روی میز اونجا و رفت پیش ا.ت روی زانو هاش خم شد با دستش چونه ا.ت رو گرفت و سرشو بالا آورد
& گریه نکن
* هق ...... هق
& میگم گریه نکن (داد)
ا.ت لبشو گزید تا صدای هق هقاش به جیمین نرسه ولی هنوزم اشکش میریخت جیمین با انگشتش اشک ا.ت رو پاک کرد عجیب بود جیمین بعد خوردن خون ا.ت یک جوری شد انگار یک چیزی درونش از بین رفت ولی نمیدونست اون چیه
* ا....الان میخوای منو بکشی ؟
& هه کشتن نه فقط یه مدت پیش خودم نگه میدارمت ولی بهت قول نمیدم که اگه فضولی کنی یا داد بزنی نکشمت
شمای جیمین از عصبانیت و تشنگی به خون قرمز شده بود نتونست خودشو کنترل کنه و رفت سمت ا.ت و دوتا دندون نیشش رو داخل گردن ا.ت فرو برد کنترلش دست خودش نبود خیلی وقت بود دلش میخواست اینجوری خون ا.ت رو بخوره هرچی میخورد بیشتر دلش میخواست اما ممکن بود اگه زیاد خون بخوره باعث بشه ا.ت حالش بد بشه و غش کنه برای همین بعد از خوردن تقریبا یک لیوان و نیم خون از گردن ا.ت ولش کرد ولی دید که ا.ت غش کرد معمولا اگه بین ۳ تا ۴ لیوان خون بخورن کسی که خونشو خوردن غش میکنه ولی ا.ت دختر ضعیفیه و ممکنه غش کردنش به خاطر این باشه که از خبر خون آشام بودن جیمین شگفت زده شده جیمین که این وضع ا.ت رو دید سریع بغلش کرد و گذاشتش روی تخت همون اتاق و از اتاق بیرون رفت
برای احتیاط در اتاق رو قفل کرد تا ا.ت فرار نکنه و رفت تا واسش نودل درست کنه بعد از درست کردن نودل توی یک صرف گود ریختش و میخواست تزئینش کنه که صدای مشتری ا.ت به در اتاقش رو شنید
* هییییی درو باز کن لعنتی بزار برم حداقل بزار برم تو اتاق خودم (داد)
جیمین ضرف نودل رو با چاپستیک برداشت و رفت طبقه بالا در اتاق رو باز کرد ا.ت یه گوشه نشسته بود و داشت گریه میکرد ضرف نودل رو گذاشت روی میز اونجا و رفت پیش ا.ت روی زانو هاش خم شد با دستش چونه ا.ت رو گرفت و سرشو بالا آورد
& گریه نکن
* هق ...... هق
& میگم گریه نکن (داد)
ا.ت لبشو گزید تا صدای هق هقاش به جیمین نرسه ولی هنوزم اشکش میریخت جیمین با انگشتش اشک ا.ت رو پاک کرد عجیب بود جیمین بعد خوردن خون ا.ت یک جوری شد انگار یک چیزی درونش از بین رفت ولی نمیدونست اون چیه
۶۵.۲k
۲۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.