فیک چند پارتی جیمین( تولد دوباره )(پارت ۶)
فیک چند پارتی جیمین( تولد دوباره )(پارت ۶)
لباسمو پوشیدم چمدون های آقای پارک که دیروز آماده کرده بودمو بردم پایین آقای پارک قرار بود به مدت یک هفته بره سوئد خودش توی ماشین بود رانندش چمدونش رو برد داخل ماشین آقای پارک دستی به نشونه خداحافظی واسم تکون داد منم همین کارو کردم و بعد رفتم داخل یک هفته اونم تنها داخل این قصر چیکار کنم قبلا فکر میکردم کار زیادی پیدا میشه اما فهمیدم که اینطور نیست با هزار بدبختی تصمیم گرفتم برم داخل اتاق آقای پارک تا بحال اونجا رو خیلی سریع میدیدم اما الان دوست دارم قشنگ اونجا رو بگردم نمیدونم چرا ولی آقای پارک اجازه تمیز کردن اتاقش و یک اتاق دیگه که اصلا نمیدونم توش چی هست چون درش قفله رو نمیده رفتم طبقه بالا در اتاق آقای پارک قفل بود از سنجاق موهام استفاده کردم که بالاخره باز شد (اصلا هم فیلم هندی نشده الکی نگو) و منم سریع رفتم داخل دکور اتاق دقیقا مثل اون روزی بود که آقای پارک حالش بد شد و بهش به بطری آب البالو دادم (هنوزم میگه آب البالو 🤦♀️🥲) رفتم سراغ کشو های پاتختی که بایه نامه مواجه شدم بعد از باز کردن نامه و خوندن متن هاش واقعا تعجب کردم (همون نامه ای رو خوند که یکی به جیمین داد توش گفت خون اشامه)
نکنه اون بطری که به آقای پارک دادم هم بطری خون بوده
جیمین ویو
تا ماشین حرکت کرد رفتم سراغ دوربین های اتاقم و اون اتاق دیگه تا مطمعن بشم همه چی عالی پیش میره هما جی خوب بود چند مین همینجوری به دوربین ها نگاه میکردم که یهو دیدم ا.ت وارد اتاقم شد نگران شدم و به راننده گفتم برگرده راننده از دور برگردون دور زد نه نه نبايد این اتفاق بیوفته ا.ت داشت اون نامه رو میخوند رسیدین عمارت منم سريع رفتم داخل اتاقم ا.ت متعجب وسط اتاق نشسته بود و گریه میکرد
* ن....نزدیک من نشو
&مثل یه دختر خوب جات وایسا و اصلا سر و صدا نکن کسی صداتو نمیشنوه منم از سر و صدا متنفرم پس هیس
به خدا خوابم میاد تایممو ۰۴:۰۴
لباسمو پوشیدم چمدون های آقای پارک که دیروز آماده کرده بودمو بردم پایین آقای پارک قرار بود به مدت یک هفته بره سوئد خودش توی ماشین بود رانندش چمدونش رو برد داخل ماشین آقای پارک دستی به نشونه خداحافظی واسم تکون داد منم همین کارو کردم و بعد رفتم داخل یک هفته اونم تنها داخل این قصر چیکار کنم قبلا فکر میکردم کار زیادی پیدا میشه اما فهمیدم که اینطور نیست با هزار بدبختی تصمیم گرفتم برم داخل اتاق آقای پارک تا بحال اونجا رو خیلی سریع میدیدم اما الان دوست دارم قشنگ اونجا رو بگردم نمیدونم چرا ولی آقای پارک اجازه تمیز کردن اتاقش و یک اتاق دیگه که اصلا نمیدونم توش چی هست چون درش قفله رو نمیده رفتم طبقه بالا در اتاق آقای پارک قفل بود از سنجاق موهام استفاده کردم که بالاخره باز شد (اصلا هم فیلم هندی نشده الکی نگو) و منم سریع رفتم داخل دکور اتاق دقیقا مثل اون روزی بود که آقای پارک حالش بد شد و بهش به بطری آب البالو دادم (هنوزم میگه آب البالو 🤦♀️🥲) رفتم سراغ کشو های پاتختی که بایه نامه مواجه شدم بعد از باز کردن نامه و خوندن متن هاش واقعا تعجب کردم (همون نامه ای رو خوند که یکی به جیمین داد توش گفت خون اشامه)
نکنه اون بطری که به آقای پارک دادم هم بطری خون بوده
جیمین ویو
تا ماشین حرکت کرد رفتم سراغ دوربین های اتاقم و اون اتاق دیگه تا مطمعن بشم همه چی عالی پیش میره هما جی خوب بود چند مین همینجوری به دوربین ها نگاه میکردم که یهو دیدم ا.ت وارد اتاقم شد نگران شدم و به راننده گفتم برگرده راننده از دور برگردون دور زد نه نه نبايد این اتفاق بیوفته ا.ت داشت اون نامه رو میخوند رسیدین عمارت منم سريع رفتم داخل اتاقم ا.ت متعجب وسط اتاق نشسته بود و گریه میکرد
* ن....نزدیک من نشو
&مثل یه دختر خوب جات وایسا و اصلا سر و صدا نکن کسی صداتو نمیشنوه منم از سر و صدا متنفرم پس هیس
به خدا خوابم میاد تایممو ۰۴:۰۴
۶۷.۸k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.