اولین تولدِ باهم نبودنمون مبارکت باشه! :)
اولین تولدِ باهم نبودنمون مبارکت باشه! :)
یادمه میگفتی هیچ چیز نمیتونه جدامون کنه جز خدا
ولی نفهمیدی ادما خیلی خطرناکن همیشه بهت میگفتم که میترسم از ادمای اطرافمون و میخندیدی و میگفتی ترس نداره ک هیچکس نمیتونه مارو از هم جدا کنه!
همیشه تا پی ام میدادم بهت سر همون یه ثانیه توی هر وضعی ک بودی جوابمو میدادی و من بیشتر به دوست داشتنت ایمان میاوردم یادمه وقتی قهر میکردم بهم میگفتی دلبرم دلت میاد با معشوقه ات قهر کنی نمیگی یهو قلبش وایمیسته!؟
ولی حالا چی حالا هم که از هم دوریم قلبت وایمیسته قلبت درد میکنه!؟
یادمه اولین باری ک جواب پی امت رو دادم به دوست داشتنت اعتراف کردم تو پوستت نمیگنجیدی و قرار شد ک همو ببینم و همون شب رفتیم با هم بیرون و شام خوردیم ولی من اینقدر شوق و ذوق داشتم ک نمیتونستم غذا بخورم و همش نگات میکردم و بهم میگفتی اخه عشقم این چه عادتیه که وقتی خوشحالی نمیتونی غذا بخوری منم اینجوری نمیتونم بخورم:) اخر غذا نخوردیم و همو نگاه کردیم و باهم تو چشمای هم نگاه کردیم و هم زمان بهم گفتیم که دوست داریم همو :)
یادمه هر دفعه دعوا میکردم باهات قربون صدقه ام میرفتی و ارومم میکردی بهم میگفتی درست میشه عشقم غصه نخور
یادمه هر احساس جدیدی ک بهت پیدا میکردم رو وقتی اعتراف میکردم بهم میگفتی من این احساس رو از خیلی وقته دارم و ایمان میاوردم به دوست داشتنمون
یادمه اگر بهم میگفتن از بین عدد یک تا بیست یه عدد انتخاب کن تا شانست چی هست همیشه عدد ...۱۱...رو انتخاب میکردم چون تو شانسِ من بودی:)
تولدت ک میشد همیشه ارزو میکردی که چند سال بعد کنار هم تولدتو باهم جشن بگیریم به تولد دو نفره عاشقانه:) ولی حالا قراره تولد عاشقانه ب دونفره ات رو با کس دیگه ای بگیری رویاهات با کس دیگه ای باشه....
ولی حالا.... حالا تولدته و من حتی برای یه تبریک ساده نمیدونم بهت بگم تولدت مبارک یا ن اصن دستام میلرزه وقتی میبینم شب تولدت کنارم نیستی و سرت با کسای دیگه ای گرمه و میخندی!
بخند عشقم خنده هات خیلی قشنگه!
وقتی از هم جدا شدیم برام مهم نبود چون بهانه گیرشده بودی و اذیت میکردی
ولی الان شب تولدت خیلی دلم برات تنگ شده خب!
کاش میشد باز مث هروقت که دلتنگت میشدم برنامه میریختیم و همو میبینیم ولی نه...نباید باز اون چشمای معصومت و اون لبخندت رو ببینم چون باز دیوونه میشم دلم تنگه ولی باید فراموشت کنم باید...
فراموش کردنت وظیفمه!
اصن راستی امشبم باز دعا میکنی باهم باشیم!؟
..... تولدت مبارک عشق من!💔🎂
پ ن:یادمه ماهی و یاس میگفتن هیچکس نمیتونه تورو تحمل کنه به جز میلاد با این اخلاقت وحتی یادمه یاس میگفت وقتی میخوام تورو کنار یکی تصور کنم اولین کسی ک میاد تو ذهنم میلادِ....
...۱۳۷۸/۳/۱۱...
یادمه میگفتی هیچ چیز نمیتونه جدامون کنه جز خدا
ولی نفهمیدی ادما خیلی خطرناکن همیشه بهت میگفتم که میترسم از ادمای اطرافمون و میخندیدی و میگفتی ترس نداره ک هیچکس نمیتونه مارو از هم جدا کنه!
همیشه تا پی ام میدادم بهت سر همون یه ثانیه توی هر وضعی ک بودی جوابمو میدادی و من بیشتر به دوست داشتنت ایمان میاوردم یادمه وقتی قهر میکردم بهم میگفتی دلبرم دلت میاد با معشوقه ات قهر کنی نمیگی یهو قلبش وایمیسته!؟
ولی حالا چی حالا هم که از هم دوریم قلبت وایمیسته قلبت درد میکنه!؟
یادمه اولین باری ک جواب پی امت رو دادم به دوست داشتنت اعتراف کردم تو پوستت نمیگنجیدی و قرار شد ک همو ببینم و همون شب رفتیم با هم بیرون و شام خوردیم ولی من اینقدر شوق و ذوق داشتم ک نمیتونستم غذا بخورم و همش نگات میکردم و بهم میگفتی اخه عشقم این چه عادتیه که وقتی خوشحالی نمیتونی غذا بخوری منم اینجوری نمیتونم بخورم:) اخر غذا نخوردیم و همو نگاه کردیم و باهم تو چشمای هم نگاه کردیم و هم زمان بهم گفتیم که دوست داریم همو :)
یادمه هر دفعه دعوا میکردم باهات قربون صدقه ام میرفتی و ارومم میکردی بهم میگفتی درست میشه عشقم غصه نخور
یادمه هر احساس جدیدی ک بهت پیدا میکردم رو وقتی اعتراف میکردم بهم میگفتی من این احساس رو از خیلی وقته دارم و ایمان میاوردم به دوست داشتنمون
یادمه اگر بهم میگفتن از بین عدد یک تا بیست یه عدد انتخاب کن تا شانست چی هست همیشه عدد ...۱۱...رو انتخاب میکردم چون تو شانسِ من بودی:)
تولدت ک میشد همیشه ارزو میکردی که چند سال بعد کنار هم تولدتو باهم جشن بگیریم به تولد دو نفره عاشقانه:) ولی حالا قراره تولد عاشقانه ب دونفره ات رو با کس دیگه ای بگیری رویاهات با کس دیگه ای باشه....
ولی حالا.... حالا تولدته و من حتی برای یه تبریک ساده نمیدونم بهت بگم تولدت مبارک یا ن اصن دستام میلرزه وقتی میبینم شب تولدت کنارم نیستی و سرت با کسای دیگه ای گرمه و میخندی!
بخند عشقم خنده هات خیلی قشنگه!
وقتی از هم جدا شدیم برام مهم نبود چون بهانه گیرشده بودی و اذیت میکردی
ولی الان شب تولدت خیلی دلم برات تنگ شده خب!
کاش میشد باز مث هروقت که دلتنگت میشدم برنامه میریختیم و همو میبینیم ولی نه...نباید باز اون چشمای معصومت و اون لبخندت رو ببینم چون باز دیوونه میشم دلم تنگه ولی باید فراموشت کنم باید...
فراموش کردنت وظیفمه!
اصن راستی امشبم باز دعا میکنی باهم باشیم!؟
..... تولدت مبارک عشق من!💔🎂
پ ن:یادمه ماهی و یاس میگفتن هیچکس نمیتونه تورو تحمل کنه به جز میلاد با این اخلاقت وحتی یادمه یاس میگفت وقتی میخوام تورو کنار یکی تصور کنم اولین کسی ک میاد تو ذهنم میلادِ....
...۱۳۷۸/۳/۱۱...
۴۶.۴k
۱۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.