عشق آغشته به خون

'عشق آغشته به خون '
P⁵⁷
_________
آیماه:ضرور نمی‌بینم کسیو فریب بدم.
جان:نه بابا شما کجا،دروغ گفتن و فریب دادن کجا‌.
آیماه:حرف دهنت رو بیفهم اینکه با تهیونگ می‌گردی به این معنی نیست یکی از ماهای.
تهیونگ:مگه چشه؟میخوای مث ما بدبخت و بیچاره باشه،اون الان به وضعیتِ که الان داره از منو تو بیشتر راضیه.
آیماه:نمی‌دونم ملکه موقع که تو تو شکمش بودی چی خورده‌ که تو اینجوری اومدی فکر کنم کسی چیزی به خورد مامانت داده مگه نه شاهزاده‌ و این همه دلسوزی!بعید میدونم کسی اینجوری باشه.
تهیونگ:میخوای مث تو دروغ‌گو و یا مث اون داداش احمقت فریب‌کار باشم تا بیتونم یه شاهزاده باشم؟
آیماه:من دروغ‌گوم،وایی باورم نمی‌شه مردم درموردم چی چیزی‌های که نمی‌گن
تهیونگ:اگه دروغ‌گو نبودی هیچوقت به اینجا نیومده بودی،آدم‌زمانیکه عاشق میشه باید همه دردهاش رو هم تحمل کنه،ولی تو اینکارو نتونستی اونو ول کردی و الان اون داداش کثافتت تورو با اون تهدید می‌کنه تا به چیزی که میخواد برسه.
آیماه:این مزخرفات رو تموم کن.
تهیونگ با عصبانیت که میشد از دستای مشت کرده‌اش و چشمای قرمزش میشد دید از روی کاناپه بلند شد و سمت آیماه رفت که‌ جان زودت مانعش شد،شاید اگه جان مانع نمیشد دوباره آیماه با دستای تهیونگ خفه میشد
جان:هی داداش آروم
تهیونگ تقلا برای پس زدن جان داشت اما جان نمیذاشت و مانع خوبی برای نجات جون آیماه بود.
آیماه با دیدن عصبانیت تهیونگ سمت من اومد و پشتم پناه گرفت،ترسيده بود صداش میلرزید و همنطور دستاش.
آیماه:نزدیکم نشو همه چیو میگم فقط کارم نداشته باش.
با حرف آیماه از عصبانیت تهیونگ کاسته شد،بالاخره تونسته بودیم به خواسته‌‌مون برسیم.
آیماه:میگم،قول میدم راستش رو میگم فقط اذیتم نکن،خسته‌‌ام.
دیگه پاهاش نتونست وزنش رو تحمل کنه روی دوپا فرو اومد و بغض که این همه وقت تو گلوش جا خوش کرده بود شکست.
آیماه:فقط میخوام زندگی کنم، مگه چیزی زیادیه(گریه شدید)
کنارش نشستم نتونستم خودم رو بیخیال حالش نشون بدم،اونم داشت درد می‌کشید،می‌دونم واسش آسون نیست،با تردید دستم رو روی شونه‌اش گذاشتم و نوازشش کردم و لحن آروم خواستم دلداریش بدم
جین‌آئه:تقصیر تو نیس آیماه،تو فقط می‌خواستی همه رو باهم داشته‌ باشی اما این‌ امکان نداره،آیماه انسان هرموقع بخواد عاشق بشه باید فکر کنه که آیا میتونه تحمل درداش رو داشته باشه آیا طاقت دوری جدایی و یا سختی‌اش رو داری یا نه،عاشق شدن آسون نیست آیماه،ولی من مطمئنم تو یه عاشق پاکی،باور کن ماهم میخوایم بهت کمک کنیم تو باید فقط بهمون اعتماد کنی همون کاری که ما به تو کردیم.
آیماه:قراره چی بشه مگه می‌تونین منو از دست ادوین خلاص کنین
جین‌آئه:بی‌شک که می‌تونیم اما تو باید قول بدی که باهامون می‌مونی نشه یه‌وقت ول‌مون کنی و بری به ادوین همه چیو بگی!
آیماه:هیچ‌وقت اگه واقعا بیتونم یه لحظه تو آرامش زندگی کنم.
جین‌آئه:پس قول میدی تا پایان کنارمون می‌مونی
آیماه:قول می‌دم
کمک شدم تا بلند شه روی کاناپه نشست لیوان آب رو جلوش گرفتم جرعه‌ای از نوشید و روی میز جلویش گذاشت.
آیماه:نمیتونم بهتون نگاه کنم،بابت همه کارام معذرت میخوام نباید اینکارو می‌کردم اما اون منو با جون 'چوی‌سان' تهدید کرد و اونو با جون من و این...
دستاش رو نوازش وار روی شکمش کشید.
آیماه:آره حامله‌ام،³ماه بیشتر نیست،نمی‌خواستم به هیچکی بگم نمی‌دونم ادوین چجوری فهمید،اما این اتفاق به نفع اون بود اون تونست با تهدید کردن منو چوی‌سان خودش رو به خواسته‌هایش نزدیک کنه،اون دنبال قدرت بیشتر بود قدرت شما،ازدواج منو تهیونگ می‌تونست اونو وارد خاندان کیم کنه،و نزدیک به قدرت بیشتر..
تهیونگ:چرا نخواستی از اول بگی می‌تونستی کمک بخوای
آیماه:می‌خواستم بگم بارها میخواستم بگم اما فکر کردم قراره دوباره نادیده گرفته بشم،پس بیخیال شدم چون فکر کردم میتونم تحمل کنم.



غلط املایی بود معذرت 🎀
نظرتون؟
دیدگاه ها (۳۳)

عشق آغشته به خون 'P⁵⁸_________هیچوقت برای اونا ممکن نبود تا ...

' عشق آغشته به خون 'P⁵⁹با رفتن ملکه تهیونگ دستور داد تا همه ...

'عشق آغشته به خون 'P⁵⁶__________بعد از اومدن جان با فنجون قه...

'عشق آغشته به خون "P⁵⁵_______جین‌آئه _______لباس که مامانم ب...

عاممممممم سلامممم خوبید فشنگام ملودیم نمی دونم منو یادتون او...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط