🍃زندگی متفاوت
🌚فصل دوم
پارت 158
#leoreza
یه تای ابروم دادم بالا
رضا:گولم زدیی با کارت هوم گلم
پنبه ی خونی شده رو انداخت رو سینی سرش اورد جلو
پانید:بوسیدمت گولت نزدمم عشقم
چینی به بینیم دادم
رضا:ولی زدی
چشاشو مظلوم کرد
پانیذ:منو گول زدنن اخه
طاقت نیاوردم که بوسه ی ریزی به لب پاینش زدم
رضا:اونجوری نگا نکن نزار بخورمت
خنده ای کرد که چسب رو برداشت چسبوند به زخمم
پانیذ:اوم میخای دوتا مونم بخوری داری بی انصافی میکنیااا
سینی رو گذاشتم رو میز عسلی کنار تخت که دستم انداختم رو کمرش چسبوندم به خودم
رضا:منو بی انصافی اخه من فقط شما رو میخورم به اون فسقلی کاری ندارمم
بینیش چسبوند به بینیم
پانیذ:از الان داری فرق میزاریا بزار الان من بهت بگم اگه بین من و دخترت فرق بزاری قهر میکنم میزارم میرم
رضا:یکی یدونه مگه من بین تو رایان فرق گذاشتم
پانیذ:نه
نگاهم دوختم به لباش
رضا:پس رو دخترمم فرق نمیزارمم گلم
سرم بردم تو گودی گردنش و بوی تنش داشت دیونه ام میکرد
رضا:تف تو چیزی که نباید اتفاق میوفتاد
دستش گذاشت رو گردنم
پانیذ:حرص نخور
کمرش نوازش کردم که رسیدم به بند سوت*ینش
رضا:باشه ولی..
قفلش باز کردم و از تنش دراوردم
رضا:ولی باید بندش بهم بدی
پانیذ:بندش به چه دردت میخوره
رضا:وقتی عصبی شدم نگاش کنم و یاد تو بیوفتم
پانیذ:اوم باشه ازم فاصله گرف و یکی از بندهاشو جدا کرد
مچ دستم اوردم جلو و خیره شده به کش موهاش که تو دستم بود
پانیذ:هنو داریشش
رضا:بله حالا اونم بنداز تو دستم
بند سوت*ینش انداخت دور مچ دستم و باز سرم بردم تو گودی گردنش دراز کشیدیم رو تخت که دستاش دور گردنم حلقه کرد
پانیذ:درد که نداری
نچی گفتم و لباس خودشو خودمو اوردم لیسی به لاله ی گوشش زدم و میکی به ترقوه و گردنش زدم وقتی به سی*نه اش رسیدم نو*کش تو دهنم گرفتم و میکی زدم وقتی مزه ی شیر رو تو دهنم حس کردم سرم نزدیک گوشش بردم و خمار لب زدم
رضا:فک نمیکردم انقدر خوشمزه باشه پس بگو پدرسوخته چطوری با ول میخورد
خنده ای کرد که اروم اروم واردش کردم اول صورتش جمع شد ولی کنی بعد حالت صورتش فرق کرد
پانیذ:ایی فرصت طلب
کامی از لباش گرفتم
رضا:درد که نداری
نچی کرد که عقب و جلو کردم بعد چند دقیقه ازش کشیدم بیرون گرفتمش تو بغلم سرش گذاشت رو بازوم پتو رو کشیدم رو جفتمون کنار گوشش لب زدم
رضا:دومین رابطه ی بود که زود تموم شد بخاطر این فسقلی
دستم زیر شکمش گذاشتم و شروع کردم به نوازش کردن
خنده ای کرد و بعد حرفی نزد منم با بو کشیدنش خابم برد.....
خب خب اینم بدون سانسور اگه راضی بودین
پارت 158
#leoreza
یه تای ابروم دادم بالا
رضا:گولم زدیی با کارت هوم گلم
پنبه ی خونی شده رو انداخت رو سینی سرش اورد جلو
پانید:بوسیدمت گولت نزدمم عشقم
چینی به بینیم دادم
رضا:ولی زدی
چشاشو مظلوم کرد
پانیذ:منو گول زدنن اخه
طاقت نیاوردم که بوسه ی ریزی به لب پاینش زدم
رضا:اونجوری نگا نکن نزار بخورمت
خنده ای کرد که چسب رو برداشت چسبوند به زخمم
پانیذ:اوم میخای دوتا مونم بخوری داری بی انصافی میکنیااا
سینی رو گذاشتم رو میز عسلی کنار تخت که دستم انداختم رو کمرش چسبوندم به خودم
رضا:منو بی انصافی اخه من فقط شما رو میخورم به اون فسقلی کاری ندارمم
بینیش چسبوند به بینیم
پانیذ:از الان داری فرق میزاریا بزار الان من بهت بگم اگه بین من و دخترت فرق بزاری قهر میکنم میزارم میرم
رضا:یکی یدونه مگه من بین تو رایان فرق گذاشتم
پانیذ:نه
نگاهم دوختم به لباش
رضا:پس رو دخترمم فرق نمیزارمم گلم
سرم بردم تو گودی گردنش و بوی تنش داشت دیونه ام میکرد
رضا:تف تو چیزی که نباید اتفاق میوفتاد
دستش گذاشت رو گردنم
پانیذ:حرص نخور
کمرش نوازش کردم که رسیدم به بند سوت*ینش
رضا:باشه ولی..
قفلش باز کردم و از تنش دراوردم
رضا:ولی باید بندش بهم بدی
پانیذ:بندش به چه دردت میخوره
رضا:وقتی عصبی شدم نگاش کنم و یاد تو بیوفتم
پانیذ:اوم باشه ازم فاصله گرف و یکی از بندهاشو جدا کرد
مچ دستم اوردم جلو و خیره شده به کش موهاش که تو دستم بود
پانیذ:هنو داریشش
رضا:بله حالا اونم بنداز تو دستم
بند سوت*ینش انداخت دور مچ دستم و باز سرم بردم تو گودی گردنش دراز کشیدیم رو تخت که دستاش دور گردنم حلقه کرد
پانیذ:درد که نداری
نچی گفتم و لباس خودشو خودمو اوردم لیسی به لاله ی گوشش زدم و میکی به ترقوه و گردنش زدم وقتی به سی*نه اش رسیدم نو*کش تو دهنم گرفتم و میکی زدم وقتی مزه ی شیر رو تو دهنم حس کردم سرم نزدیک گوشش بردم و خمار لب زدم
رضا:فک نمیکردم انقدر خوشمزه باشه پس بگو پدرسوخته چطوری با ول میخورد
خنده ای کرد که اروم اروم واردش کردم اول صورتش جمع شد ولی کنی بعد حالت صورتش فرق کرد
پانیذ:ایی فرصت طلب
کامی از لباش گرفتم
رضا:درد که نداری
نچی کرد که عقب و جلو کردم بعد چند دقیقه ازش کشیدم بیرون گرفتمش تو بغلم سرش گذاشت رو بازوم پتو رو کشیدم رو جفتمون کنار گوشش لب زدم
رضا:دومین رابطه ی بود که زود تموم شد بخاطر این فسقلی
دستم زیر شکمش گذاشتم و شروع کردم به نوازش کردن
خنده ای کرد و بعد حرفی نزد منم با بو کشیدنش خابم برد.....
خب خب اینم بدون سانسور اگه راضی بودین
۹.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.