ازدواج سوری پارت 57
ازدواج سوری پارت 57
ویو تهیونگ
ات رو گرفتم بغل هچنان داشت گریه میکرد
ـ بیانه همش تقصیر من بود دیگه سرت داد نمیزنم
ات ـ هق
ـ یاا گریه نکن الانم گریم میگیره هاا
ات ـ خب هق توهم گریه هق کن
باگریه های ات گریه های خودمم شروع شد بعد چند دقیقه اروم گرفتیم و سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه ات خوابش برده بود تا رسیدیم پاشد
ات ـ رسیدیم؟
ـ اره رسیدیم
ویو ات
همه خواب بودن ته کیلید زاپاس داشت با اون رفتیم داخل
رفتیم توواتاقته لباسشو عوض کرد رفت تو سالن منم یه ساپورت پوشیدم با یه هودی که شبیه نیم تنه بود رفتم پیش تهیونگ داشت کتاب میخوند پتو هم داده بود روش
ویو تهیونگ
داشتم دوسه صفحه کتاب میخوندم ات اومد پیشم با ضرب افتاد روم خوابید
ـ اخخ
ات ـ ببخشید دردت گرفت؟
ـ نه خوبم مشکلی نیست
ویو ات
ته کتابو گذاشت کنار با پتو
یکی از دستاشو دور کمرم حلقه کرد با اون یکی هم با موهام بازی میکرد باعث شد که خوابم ببره اما هوشیار موندم چون نمیخواستم بخوابم
ـ میشه حرف بزنیم؟
ته ـ راجب چی؟
ـ نمیدونم فقط باهام حرف بزن
ته ـ دلت میخواد بچه ی ایندمون پسر باشه یا دختر ؟
ـ نمیدونم
ته ـ من دختر رو دوست دارم
ـ قبلا دختر دوست داشتم که اسم مامانمو بزارم روش اما بعد مرگ رایدس پسر دلم میخواست که اسمشو بزارم رایدس اما الان نمی دونم
ته ـ رایدسو پیدا میکنی اینو مطمئنم
ـ خب اگه تو دختر دوست داری باشه بچه ی ایندمون دختر باشه
ته ـ اسمشم بزاریم نیانگ
ـ قشنگه
تو همین حال شکمم قر قر کرد
ته ـ گشنته؟
ـ اوهوم
ته ـ بزار برم ببینم تو یخچال چیزی هست
ـ باشه
تهیونگ رفت منم پشت سرش رفتم
بنظرتون فلش بک بزن به وقتی که ات حامله میشه؟تو کامنتا بگین
ویو تهیونگ
ات رو گرفتم بغل هچنان داشت گریه میکرد
ـ بیانه همش تقصیر من بود دیگه سرت داد نمیزنم
ات ـ هق
ـ یاا گریه نکن الانم گریم میگیره هاا
ات ـ خب هق توهم گریه هق کن
باگریه های ات گریه های خودمم شروع شد بعد چند دقیقه اروم گرفتیم و سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه ات خوابش برده بود تا رسیدیم پاشد
ات ـ رسیدیم؟
ـ اره رسیدیم
ویو ات
همه خواب بودن ته کیلید زاپاس داشت با اون رفتیم داخل
رفتیم توواتاقته لباسشو عوض کرد رفت تو سالن منم یه ساپورت پوشیدم با یه هودی که شبیه نیم تنه بود رفتم پیش تهیونگ داشت کتاب میخوند پتو هم داده بود روش
ویو تهیونگ
داشتم دوسه صفحه کتاب میخوندم ات اومد پیشم با ضرب افتاد روم خوابید
ـ اخخ
ات ـ ببخشید دردت گرفت؟
ـ نه خوبم مشکلی نیست
ویو ات
ته کتابو گذاشت کنار با پتو
یکی از دستاشو دور کمرم حلقه کرد با اون یکی هم با موهام بازی میکرد باعث شد که خوابم ببره اما هوشیار موندم چون نمیخواستم بخوابم
ـ میشه حرف بزنیم؟
ته ـ راجب چی؟
ـ نمیدونم فقط باهام حرف بزن
ته ـ دلت میخواد بچه ی ایندمون پسر باشه یا دختر ؟
ـ نمیدونم
ته ـ من دختر رو دوست دارم
ـ قبلا دختر دوست داشتم که اسم مامانمو بزارم روش اما بعد مرگ رایدس پسر دلم میخواست که اسمشو بزارم رایدس اما الان نمی دونم
ته ـ رایدسو پیدا میکنی اینو مطمئنم
ـ خب اگه تو دختر دوست داری باشه بچه ی ایندمون دختر باشه
ته ـ اسمشم بزاریم نیانگ
ـ قشنگه
تو همین حال شکمم قر قر کرد
ته ـ گشنته؟
ـ اوهوم
ته ـ بزار برم ببینم تو یخچال چیزی هست
ـ باشه
تهیونگ رفت منم پشت سرش رفتم
بنظرتون فلش بک بزن به وقتی که ات حامله میشه؟تو کامنتا بگین
۱۲.۹k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.