مامان بابای من با کشتن دیگران پول در میارن

مامان بابای من با کشتن دیگران پول در میارن .

ولی جدا از کارشون هم آدم هارا میکشن


اون ها هیچوقت من رو به جشن هاشون نمی‌نمیبرن

من دیگه برام عادی شده

اون های برای اینکه پول بیشتری گیربیارن من رو مجبور کردن بایکی از پسر های رئیسشون ازدواج کنم

جمعه ی بعدی قراره به جشن برم

جمعه 😇

وارد سالن جشن شدن

یونگ شیک پسر رئیس: شما کسی هستین که قراره با من قرار بزارید

یوری : فکر کنم

یونگ شیک : لبخند زنان گفت مایلین با من برقصین

یوری به تمام کسانی که توی جشن بودند نگاه کرد

همه یک جوری بهش نگاه کردن که اون باید حتما با یونگ شیک برقصه

یوری یکم به یونگ شیک نگاه کرد


پارت ۲ 😇
دیدگاه ها (۰)

یوری :بله یوری دستش رو گذاشت روی دست یونگ شیک یوری رقصی بلد ...

یوری :ممنون میخواستن برن خانه💫یوری داشت دنبال یونگ شیک می‌گ...

سلام من یوری هستم .۱۶ سالمه توی یک امارت بزرگ زندگی میکنم .ب...

part:5سونگمین که یکی از مشاوران انجمن خدایان عناصر بود بعد ا...

part:9پسر هم‌زمان با روشن کردن ماشین پرسید. یوری حتی فکر هم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط