هاناهاکیماسو
#هاناهاکیماسو
#part6
عاقد:خانوم جئون هانا آیا حاضرید تمام عمر کنار جناب جئون جونگ کوک بمونید
+بله
عاقد:و شما جناب جئون
_بله
عاقد:و من با اختیاراتی که دارم شمارو زن و شوهر اعلام میکنم میتونید همدیگرو ببوسید
هانا نمیتونست کوک رو حداقل همینجوری بزاره پس بعد گفته عاقد لباشو رو لبای کوک گذاشت و بوسیدش و بعد جدا شد و به کوکی که حالا اخماش توهم بود نگاه کرد و کمی عقب رفت
همه تشویق میکردن و بلاخره عروسی تموم شد کوک بعد تموم شدنش از عروسی زد بیرون و رفت و هانا رو همونجا تنها گذاشت تهیونگ رسوندش خونه
+ممنونم
~مراقب خودت باش
هانا لبخندی زد و وارد عمارت شد لباس عروسش رو بالا زد و از پله ها بالا رفت که صدایه خنده ای به گوشش رسید از سمت اتاق کوک بود آروم نزدیک شد و با دیدن صحنه روبه روش خشکش زد و گل از دستش افتاد صدا شکستن قلبش به گوشش رسید از در فاصله گرفت و بدون اینکه گل رو برداره از اونجا دور شد و به طرف اتاقش رفت و.....
#part6
عاقد:خانوم جئون هانا آیا حاضرید تمام عمر کنار جناب جئون جونگ کوک بمونید
+بله
عاقد:و شما جناب جئون
_بله
عاقد:و من با اختیاراتی که دارم شمارو زن و شوهر اعلام میکنم میتونید همدیگرو ببوسید
هانا نمیتونست کوک رو حداقل همینجوری بزاره پس بعد گفته عاقد لباشو رو لبای کوک گذاشت و بوسیدش و بعد جدا شد و به کوکی که حالا اخماش توهم بود نگاه کرد و کمی عقب رفت
همه تشویق میکردن و بلاخره عروسی تموم شد کوک بعد تموم شدنش از عروسی زد بیرون و رفت و هانا رو همونجا تنها گذاشت تهیونگ رسوندش خونه
+ممنونم
~مراقب خودت باش
هانا لبخندی زد و وارد عمارت شد لباس عروسش رو بالا زد و از پله ها بالا رفت که صدایه خنده ای به گوشش رسید از سمت اتاق کوک بود آروم نزدیک شد و با دیدن صحنه روبه روش خشکش زد و گل از دستش افتاد صدا شکستن قلبش به گوشش رسید از در فاصله گرفت و بدون اینکه گل رو برداره از اونجا دور شد و به طرف اتاقش رفت و.....
۴.۳k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.