زندگی احساسی من
زندگی احساسی من
p28
انیا:چیزه تو چجوری اومدی اینجا؟
دامیان:یعنی چی چجور اومدی؟
انیا:بابا خفه شو گوش بده قبل اینکه بیای شربتی چیزی خوردی؟
دامیان:خونه تسوکی بودم بعد یه شربت پرتغال داد دیگه
انیا:چرا خوردی وای
دامیان:واسه چی؟
انیا:کودن توش قرص خواب بود
دامیان:چییی؟؟؟
انیا:اره بابا اینو ول کن حالا چجوری از اینجا بریم بیرون؟
دامیان:من چمیدونم در باز کن
انیا: بخداکه کودنی کودن در قفله قفللل
دامیان:خو کلید بردار
انیا:باشه حوصله بحث با حیوانات ندارم
دامیان:حیوون دیگه ای بجز تو اینجا نیست(تسوکی بکی از پنجره نگاشون میکنن)
بکی:نه عشقشون تموم میشه ن دعواشون خداااااا
تسوکی:بخدا اینا تا صبح اینجا باشن یکیشون زنده فقط بیرون میاد
بکی:باشه ولشون کن بیا بریم خوش گذرونی
انیا:هیییییییی چه خوشگذرونی درو باز کننننن
بکی:بای بایییییی
دامیان:نهههههه تروخدا نرووووو
(برش به یک ساعت بعد)
انیا:گرمه گرمهههههه
دامیان:خو مجبوری این همه لباس گرم پوشیدی
انیا:کسی از تو نظر نپرسید
p28
انیا:چیزه تو چجوری اومدی اینجا؟
دامیان:یعنی چی چجور اومدی؟
انیا:بابا خفه شو گوش بده قبل اینکه بیای شربتی چیزی خوردی؟
دامیان:خونه تسوکی بودم بعد یه شربت پرتغال داد دیگه
انیا:چرا خوردی وای
دامیان:واسه چی؟
انیا:کودن توش قرص خواب بود
دامیان:چییی؟؟؟
انیا:اره بابا اینو ول کن حالا چجوری از اینجا بریم بیرون؟
دامیان:من چمیدونم در باز کن
انیا: بخداکه کودنی کودن در قفله قفللل
دامیان:خو کلید بردار
انیا:باشه حوصله بحث با حیوانات ندارم
دامیان:حیوون دیگه ای بجز تو اینجا نیست(تسوکی بکی از پنجره نگاشون میکنن)
بکی:نه عشقشون تموم میشه ن دعواشون خداااااا
تسوکی:بخدا اینا تا صبح اینجا باشن یکیشون زنده فقط بیرون میاد
بکی:باشه ولشون کن بیا بریم خوش گذرونی
انیا:هیییییییی چه خوشگذرونی درو باز کننننن
بکی:بای بایییییی
دامیان:نهههههه تروخدا نرووووو
(برش به یک ساعت بعد)
انیا:گرمه گرمهههههه
دامیان:خو مجبوری این همه لباس گرم پوشیدی
انیا:کسی از تو نظر نپرسید
۳.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.