love or friend
love or friend
part74
ا/ت
بیرون بودم رفته بودم غذا بخورم گوشیم زنگ خورد
ا/ت: الو مامان
م: دخترم خوبی؟
ا/ت: اره چی شده؟
م: تهیونگ اومده بود اینجا حالش خوب نبود میخواست از ما بپرسه که بهش بگیم کجایی
ا/ت: مامان لطف کن وقتی زنگ میزنی درباره او حرف نزنی بهش چیزی نگو درباره من
گوشیمو قطع کردم برگشتم خونه
تهیونگ
یونا: پسرم مامان ا/ت گفت که از هم جدا شدید
تهیونگ: نه مامان اینطوری نیست من کار داشتم نمیتونستم ولی ا/ت خواست بره سفر به او گفتم که بره من بعد میرم پیشش
یونا: چه شهری رفته؟
تهیونگ:مامان من میخوام برم برمیگردم براتون توضیح میدم
یونا: باشه
سریع رفتم فرودگاه خواستم پروازای
دیروز چک کنم
تهیونگ: خانم ببخشید میتونید پروازای دیروز به من نشون بدید
👩🏻✈️: روی اون تابلو نوشته شده
تهیونگ: من میخواستم نگاه کنم یک ببینم کجا رفته میتونم اسمشو بگم
👩🏻✈️: نه نمیشه اینکارو کرد ولی من اینکارو میکنم فقط شما به کسی نگید
تهیونگ: خیلی ممنون پارک ا/ت
👩🏻✈️: بله بفرمایید این شماره پرواز انها مقصد هم نوشته شده
تهیونگ: ممنونم
شب
خواستم برم بخوابم صدای زنگ درو شنیدم رفتم در باز کردم
ا/ت: تهیونگ اینجا چیکار میکنی
خواستم درو ببندم پاشو گذاشت بین در
تهیونگ: بزار باهم حرف بزنیم بعد میرم
ا/ت: بیا داخل
#فیک
#سناریو
part74
ا/ت
بیرون بودم رفته بودم غذا بخورم گوشیم زنگ خورد
ا/ت: الو مامان
م: دخترم خوبی؟
ا/ت: اره چی شده؟
م: تهیونگ اومده بود اینجا حالش خوب نبود میخواست از ما بپرسه که بهش بگیم کجایی
ا/ت: مامان لطف کن وقتی زنگ میزنی درباره او حرف نزنی بهش چیزی نگو درباره من
گوشیمو قطع کردم برگشتم خونه
تهیونگ
یونا: پسرم مامان ا/ت گفت که از هم جدا شدید
تهیونگ: نه مامان اینطوری نیست من کار داشتم نمیتونستم ولی ا/ت خواست بره سفر به او گفتم که بره من بعد میرم پیشش
یونا: چه شهری رفته؟
تهیونگ:مامان من میخوام برم برمیگردم براتون توضیح میدم
یونا: باشه
سریع رفتم فرودگاه خواستم پروازای
دیروز چک کنم
تهیونگ: خانم ببخشید میتونید پروازای دیروز به من نشون بدید
👩🏻✈️: روی اون تابلو نوشته شده
تهیونگ: من میخواستم نگاه کنم یک ببینم کجا رفته میتونم اسمشو بگم
👩🏻✈️: نه نمیشه اینکارو کرد ولی من اینکارو میکنم فقط شما به کسی نگید
تهیونگ: خیلی ممنون پارک ا/ت
👩🏻✈️: بله بفرمایید این شماره پرواز انها مقصد هم نوشته شده
تهیونگ: ممنونم
شب
خواستم برم بخوابم صدای زنگ درو شنیدم رفتم در باز کردم
ا/ت: تهیونگ اینجا چیکار میکنی
خواستم درو ببندم پاشو گذاشت بین در
تهیونگ: بزار باهم حرف بزنیم بعد میرم
ا/ت: بیا داخل
#فیک
#سناریو
۱۷.۶k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.