فراتر از دوستی قسمت ⁸
فراتر از دوستی قسمت ⁸
Hyunjin:
" کوچولو خوب شد زود بیدارم کردی باید برم کمپانی سریع بریم صبحانه بخوریم "
با هیونجین سریع صبحانه خوردم رفت لباس بپوشه بره لباسش رو پوشید اومد بره گرفتمش
" وایسا چسب رو دستت رو عوض کنم "
Hyunjin:
" نمیخاد دیرم میشه "
Felix:
" نیگا کن این چسب رو برمیدارم این چسب جدیده رو میذارم همین * تا داشت توضیح میداد اون کار هارو هم انجام داد * تموم شد دیدی کاری نداشت ؟ "
Hyunjin:
" مرسی کوچولوم * لپش رو میبوسه * خدافظ "
هیونجین رفت هانول رو بیدار کردم صبحانش رو خورد و رخت خواب هارو با هم جمع کردیم ...
> هفته بعد <
هانول رو تحویل جیا دادم رفتم خونه از خستگی خودمو پرت کردم رو مبل منتظر موندم تا هیونجین بیاد رفتم تو آشپز خونه دیدم ی ورقه روی اپنه خوندمش
" سلام کوچولوم خوبی ؟
خسته نباشی !
شامت رو درست حسابی بخور و بعد برو بخواب .
من امشب نمیتونم بیام خونه شاید تو اتاقم توی کمپانی یکم بخوابم میتونی بهم پیام بدی یا زنگ بزنی .
زیاد نگران من نشو کوچولو :)
فردا هم کنسرت دارم ها ورقه بلند کن زیرش برات بلیت وی آی پی کنسرت رو گرفتم میای ها اگه نیای خیلی ناراحت میشم باهات قهر میکنم ساعت ¹¹:³⁰ تصویری بهت زنگ میزنم ها حواست رو جمع کن
بوس ب کل صورتت ^~^"
ورقه رو بلند کردم بلیت رو برداشتم بردم گذاشتم تو اتاقم و رفتم لباس تو خونه پوشیدم ساعت ¹¹:³⁰ شد ک هیونجین زنگ زد
Hyunjin:
" سلام کوچولوم چطوری ؟ "
Felix:
" مرسی خوبم تو چطوری ؟ "
Hyunjin:
" منم خوبم داری غذا درست میکنی ؟ "
Felix:
" ارع ... ورقه هم دیدم مرسی "
Hyunjin:
" خآهش ... خلاصه بیشتر از اینا حق کوچولومه "
Felix:
" *میخنده * مرسی "
روی تماس تصویری با هم غذا خوردن و بعدش باهم خوابیدن ...
>ساعت ⁷ صبح وقتی هیونجین بلند شد <
بلند شدم دیدم تماس هنوز قطع نشده فیلیکس هم خوابیده دوست داشتم الان کنارش خوابیده بودم تماس رو قطع کردم و رفتم برای کنسرت آماده
>ساعت ⁸:³⁰ غروب <
رفتم سر استیج آهنگ شروع شد و شروع کردیم ب رقصیدن و خوندن تو قسمت وی آی پی خبری از فیلیکس نبود آخر های آهنگ بود دیدم با ی هودی آبی و شلوار سیاه و ی کلاه آبی کمرنگ اونجا نشسته از اون ب بعد اجرا تا آخر آهنگ رو خندون ادامه دادم آهنگ بعدی پلی شد باز هم با اون آهنگ رقصیدیم و خوندیم تا تایم استراحت بین کنسرت رسید بدون اینکه لباسم رو عوض کنم سریع رفتم پیشش متوجه اومدن من نشد پشتش ب من بود
" کوچولوم ! "
Felix:
" ببخشید ولی ب چ جرعتی ... * هیونجین رو میبینه * "
Hyunjin:
" میخواستی بگی ب چ جرعتی همچین حرفی زدم ؟ "
Felix:
" اگه تو نبودی ارع ولی خودت بودی "
Hyunjin:
" دلم برات تنگ شد بیا بغلم "
فیلیکس رفت تو بغل هیونجین بعد از ⁵دیقه فیلیکس ازش جدا شد
" بدو برو لباست رو عوض کن الان میان دنبالت "
Hyunjin:
" باشه من رفتم مواظب خودت باشی ها "
ادامه دارد..
Hyunjin:
" کوچولو خوب شد زود بیدارم کردی باید برم کمپانی سریع بریم صبحانه بخوریم "
با هیونجین سریع صبحانه خوردم رفت لباس بپوشه بره لباسش رو پوشید اومد بره گرفتمش
" وایسا چسب رو دستت رو عوض کنم "
Hyunjin:
" نمیخاد دیرم میشه "
Felix:
" نیگا کن این چسب رو برمیدارم این چسب جدیده رو میذارم همین * تا داشت توضیح میداد اون کار هارو هم انجام داد * تموم شد دیدی کاری نداشت ؟ "
Hyunjin:
" مرسی کوچولوم * لپش رو میبوسه * خدافظ "
هیونجین رفت هانول رو بیدار کردم صبحانش رو خورد و رخت خواب هارو با هم جمع کردیم ...
> هفته بعد <
هانول رو تحویل جیا دادم رفتم خونه از خستگی خودمو پرت کردم رو مبل منتظر موندم تا هیونجین بیاد رفتم تو آشپز خونه دیدم ی ورقه روی اپنه خوندمش
" سلام کوچولوم خوبی ؟
خسته نباشی !
شامت رو درست حسابی بخور و بعد برو بخواب .
من امشب نمیتونم بیام خونه شاید تو اتاقم توی کمپانی یکم بخوابم میتونی بهم پیام بدی یا زنگ بزنی .
زیاد نگران من نشو کوچولو :)
فردا هم کنسرت دارم ها ورقه بلند کن زیرش برات بلیت وی آی پی کنسرت رو گرفتم میای ها اگه نیای خیلی ناراحت میشم باهات قهر میکنم ساعت ¹¹:³⁰ تصویری بهت زنگ میزنم ها حواست رو جمع کن
بوس ب کل صورتت ^~^"
ورقه رو بلند کردم بلیت رو برداشتم بردم گذاشتم تو اتاقم و رفتم لباس تو خونه پوشیدم ساعت ¹¹:³⁰ شد ک هیونجین زنگ زد
Hyunjin:
" سلام کوچولوم چطوری ؟ "
Felix:
" مرسی خوبم تو چطوری ؟ "
Hyunjin:
" منم خوبم داری غذا درست میکنی ؟ "
Felix:
" ارع ... ورقه هم دیدم مرسی "
Hyunjin:
" خآهش ... خلاصه بیشتر از اینا حق کوچولومه "
Felix:
" *میخنده * مرسی "
روی تماس تصویری با هم غذا خوردن و بعدش باهم خوابیدن ...
>ساعت ⁷ صبح وقتی هیونجین بلند شد <
بلند شدم دیدم تماس هنوز قطع نشده فیلیکس هم خوابیده دوست داشتم الان کنارش خوابیده بودم تماس رو قطع کردم و رفتم برای کنسرت آماده
>ساعت ⁸:³⁰ غروب <
رفتم سر استیج آهنگ شروع شد و شروع کردیم ب رقصیدن و خوندن تو قسمت وی آی پی خبری از فیلیکس نبود آخر های آهنگ بود دیدم با ی هودی آبی و شلوار سیاه و ی کلاه آبی کمرنگ اونجا نشسته از اون ب بعد اجرا تا آخر آهنگ رو خندون ادامه دادم آهنگ بعدی پلی شد باز هم با اون آهنگ رقصیدیم و خوندیم تا تایم استراحت بین کنسرت رسید بدون اینکه لباسم رو عوض کنم سریع رفتم پیشش متوجه اومدن من نشد پشتش ب من بود
" کوچولوم ! "
Felix:
" ببخشید ولی ب چ جرعتی ... * هیونجین رو میبینه * "
Hyunjin:
" میخواستی بگی ب چ جرعتی همچین حرفی زدم ؟ "
Felix:
" اگه تو نبودی ارع ولی خودت بودی "
Hyunjin:
" دلم برات تنگ شد بیا بغلم "
فیلیکس رفت تو بغل هیونجین بعد از ⁵دیقه فیلیکس ازش جدا شد
" بدو برو لباست رو عوض کن الان میان دنبالت "
Hyunjin:
" باشه من رفتم مواظب خودت باشی ها "
ادامه دارد..
۵.۲k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.