سرم تلخ است

سرم تلخ است
دهانم مردد
دستم خواب
تنم
کتک خورده ی چهل و یک سالِ یکپارچه بی خاصیت...
و تنهایی
بلایی بود طبیعی
که انگشتِ اشاره اش را بر من دوخت
و ناله اش را دیگرانی سر دادند
که فنرهای تختِ شان بی ناله نبود!

#مهدیه_لطیفی
دیدگاه ها (۴)

و من نویسنده ای هستمکه در طول عمرم "نه از سهراب و شاملو کتاب...

درون مَن... بَعد رفتن عجیبَت و هَم سازِگاری ام با دلتَنگی و ...

همانند یک سرباز هستم که در جنگی خونین محاصره شده بیسیم ارتبا...

ﻧﺎﻣﻪ ﻓﺮﻳﺪﻭﻥ ﻓﺮﺧﺰﺍﺩ ﺑﻪ ﻳﮏ ﻓﺎﺣﺸﻪ: ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻦ ﺍ...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط