اول لایک
اول لایک❤️
زوزه ی گرگ"8
در رو باز کرد و بیرون رفت
+یونگیییی(گریه، داد)
در باز شد و یونگی با سرعت به سمت ات رفت و اون رو در آغوش گرفت
_ات. لطفا گریه نکن من معذرت میخوام نمیخواستم اذیتت کنم
+ عاشق آدم اشتباهی شدم!(آروم)
_چی!؟
+ هیچی
آروم ادامه داد
+دوستت دارم!
یونگی ات رو در آغوش فشرد و بوسه ای رو موهای بلند و مشکی دختر زد
_من عاشقتم ملکه ی من!
_خوابت نمیاد؟
+ راستش یکم
_خیلی خب پس من میرم تو هم بخواب
از دختر جدا شد و ادامه داد
_دیگه نبینم گریه کنی!
اشک های دختر دوباره روانه شد پسر به سمت دختر رفت و دست های دخترک را گرفت
_خوبه همین الان گفتم دیگه گریه نکن!
+ آخـ ه اگه با سـ.انی از.دواج (و گریه مجال نداد ادامهی حرف را بگوید
_لعنتی! من با اون ازدواج نمیکنم ات!
+ امـ.ا...(اشک دوباره از چشمانش جاری شد
پسر دست های دختر را رها کرد و با انگشت هایش اشک های دختر را پاک کرد و
ادامه دارد...
خب خب 3 پارت واستون گذاشتم
برید خونتون دیگه
آها اول لایک و بزن بعد برو خونت😂
حمایت؟
زوزه ی گرگ"8
در رو باز کرد و بیرون رفت
+یونگیییی(گریه، داد)
در باز شد و یونگی با سرعت به سمت ات رفت و اون رو در آغوش گرفت
_ات. لطفا گریه نکن من معذرت میخوام نمیخواستم اذیتت کنم
+ عاشق آدم اشتباهی شدم!(آروم)
_چی!؟
+ هیچی
آروم ادامه داد
+دوستت دارم!
یونگی ات رو در آغوش فشرد و بوسه ای رو موهای بلند و مشکی دختر زد
_من عاشقتم ملکه ی من!
_خوابت نمیاد؟
+ راستش یکم
_خیلی خب پس من میرم تو هم بخواب
از دختر جدا شد و ادامه داد
_دیگه نبینم گریه کنی!
اشک های دختر دوباره روانه شد پسر به سمت دختر رفت و دست های دخترک را گرفت
_خوبه همین الان گفتم دیگه گریه نکن!
+ آخـ ه اگه با سـ.انی از.دواج (و گریه مجال نداد ادامهی حرف را بگوید
_لعنتی! من با اون ازدواج نمیکنم ات!
+ امـ.ا...(اشک دوباره از چشمانش جاری شد
پسر دست های دختر را رها کرد و با انگشت هایش اشک های دختر را پاک کرد و
ادامه دارد...
خب خب 3 پارت واستون گذاشتم
برید خونتون دیگه
آها اول لایک و بزن بعد برو خونت😂
حمایت؟
- ۴.۲k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط