دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_34

+امروز که تعطیل بود حوصلم خیلی سر رفته بود و کسل بودم چون کسی نبود اذیتش کنم پس گرفتم کپیدم.

با صدای چند خانم از خواب بیدار شدم.

+اینجا چخبره؟

علامت خانمه!

!ما اومدیم شمارم آماده کنیم.

+مگه ساعت چنده؟

!ساعت شیش
لطفاً برید حموم و زود بیاید.

+ باشه
بعد از حموم نشستم و شروع کردن به آرایش کردنم خودم دوست نداشتم آرایشم غلیظ باشه پس گفتم زیاد غلیظ نکنن.

!میکاپ تموم شد فقط مونده لباستون رو بپوشید.

+لباسمو پوشیدم (عکس میدم)

لباس قشنگی بود و لی زیاد کوتاه بود.
آرایشگرا رفتن روی تخت نشستم و رفتم توی گوشیم که در اتاق باز شد.

ــ آماده ای؟

+شوگا بود با کت شلوار که پوشیده بود خیلی جذاب شده بود.

+آره آمادم.
دستمو گرفت و به هم به سمت پایین رفتیم همه جا پر از نور های رنگارنگ بود فکر کنم اینجارو با پارتی اشتباه گرفتن.

ــ رفتیم پایین از کنارم جم نمی‌خوری.

+باشه

ادامه دارد..................🌱

لباس ا/ت اسلاید دوم 🌱
دیدگاه ها (۰)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_35+پایین که رفتیم کلی آدم به یونگی تعظیم...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_36+از فکرش درومدم و دیدم که یونگی داره خ...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_33+هیچی ــ آها +این چش بود دوباره گرفت خ...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_32+بعد از اینکه از شوگا اجازه گرفتم به س...

نام فیک: عشق مخفیPart: 56ویو ات*م. چقد حسود شدی دختر*خندهروم...

پارت ۴۴ فیک دور اما آشنا

پارت چهلو هفتصبح**ساعت ۸:۲۵ زنگ هشدار زد و منم بیدار شدمپاشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط